Part.24

154 49 81
                                    

---

یون‌سون:
اینم یک دلیل دیگست که از خودم متنفرم

یون‌سون:
من فقط خیلی خودخواهم

کیم‌سوکجین:
حرفتو باور نمیکنم

یون‌سون:
باید بکنی

کیم‌سوکجین:
حداقل بهم بگو چه اتفاقی افتاده؟؟؟

کیم‌سوکجین:
با اون یکی سوکجین چه اتفاقی افتاده

یون‌سون:
میدونی جین..

یون‌سون:
من یکبار بهت گفتم که شب ها کابوس می‌بینم. فرقی نداره که چجوری کابوس هام شروع بشن، همشون یک جور تموم میشن

کیم‌سوکجین:
آره گفته بودی

کیم‌سوکجین:
و؟؟

یون‌سون:
و توی رویام

یون‌سون:
همیشه اون هست. تو گریه میکنی تو رویاهام

کیم‌سوکجین:
پاره

کیم‌سوکجین:
بچه، من هیچوقت گریه نمیکنم

یون‌سون:
آره تو اینکارو تو حالت عادی نمیکنی

یون‌سون:
هیچوقت اونو ابنجوری ناراحت ندیده بودم که توی خلوتش گریه بکنه

یون‌سون:
این دلیلی هست که ترسیدم. من راجبش مطمئن نیستم

کیم‌سوکجین:
این اتفاق کی افتاده؟

کیم‌سوکجین:
برای اون یکی خودم متاسفم راستشو بخوای

یون‌سون:
اگر کسی گریه میکنه، ضعیف نیست، جین

یون‌سون:
این چند هفته قبل از مرگش اتفاق افتاد

یون‌سون:
من اونو تنهایی دیدم که توی درمانگاه گریه میکرد. من اونجا بودم چون کلاسمون نرفتم چون تب داشتم و هیچکس هم اونجا نبود.

یون‌سون:
اونو دیدم که از پشت داشت گریه میکرد و من...

یون‌سون:
خیلی ترسیدم...من فقط نمیدونستم که باید چیکار بکنم.

یون‌سون:
من ناراحت بودم و داشتم به این فکر میکردم که چی باید بهش بگم یا چی ازش بپرسم‌. ولی فکر کردم شاید بهتر باشه یک زمانی رو فقط خودش تنها بگذرونه

یون‌سون:
پس من پرده رو کشیدم و گذاشتم اون تنها بشه

یون‌سون:
و خیلی زود چند روز بعدش، خبرش اومد

یون‌سون:
اینکه اون زندگی خودشو گرفته بود

یون‌سون:
من خیلی متاسفم. خیلی از خودم متنفرم

Alterity | Kim SeokjinWhere stories live. Discover now