---
کیم.سوکجین:
من نمیدونم تو کی هستی ولیکیم.سوکجین:
ازت تقدیر میکنم اگه این پیام های یکسره فرستادن رو تموم کنیکیم.سوکجین:
تازشم این اولین بارت نیست!یونسون:
تو فقط میشه به من بگی کی هستی؟یونسون:
تو چجوری این شماره رو بدست آوردی؟کیم.سوکجین:
من-کیم.سوکجین:
ببین خانم یا دخترکیم.سوکجین:
یا هرچیکیم.سوکجین:
این شماره چند وقته مال منه؟ شاید چندین سال. حتی من یادم نمیادکیمسوکجین:
تو شماره منو اشتباه زدی یا یکی شماره اشتباهی رو بهت داده یا شایدم یکی از استاکر* های من هستی؟!
*دنبال کنندهکیم.سوکجین:
قسم میخورم که خودمو برای استراحت آماده کرده بودم، اما نمیتونم باور کنم چرا خواب قشنگم رو رها کردم و دارم به تو جواب میدمیونسون:
من این شماره رو از خود صاحبش گرفتم و قبلا فقط یکبار بهش زنگ زدم چون یک مشکل فوری پیش اومده بودیونسون:
یعنی وقتی که زنده بودیونسون:
پس من اشتباه نکردمکیم.سوکجین:
اوهکیم.سوکجین:
مغزم از کار افتاده و نمیدونم اینجا دقیقا داره چه اتفاقی میوفته ولیکیم.سوکجین:
اون شخص...کیم.سوکجین:
اون حتما برات عزیز بوده، درسته؟کیم.سوکجین:
متاسفم برای اینکه از دستش دادی.متاسفم که زود قضاوت کردم، تو حتما زمان سختی رو میگذرونیکیم.سوکجین:
از روی پیام هات میتونم بگم که شما دو تا صمیمی بودید. راستش من پیام های دیگه ای از شمارت دریافت کردم و اصولا "سلام" یا "امیدوارم حالت بهتر باشه" یا چیزهای دیگه بودن و فکر میکردم این پیام های یکسره و پشت سر هم مزاحمت هست و زحمت چک کردنشون رو به خودم ندادم.کیم.سوکجین:
متاسفم که شخصی که برات با ارزش بوده رو از دست دادییونسون:
اون برای من با ارزش بود ولی من برای اون نبودم...
پیام ارسال نشدیونسون:
ممنونمیونسون:
و متاسفمکیم.سوکجین:
اشکالی ندارهکیم.سوکجین:
اگه ناراحت نمیشی میتونم بپرسم که اسمش چی بوده؟ یه خورده کنجکاو شدمیونسون:
کیم سوکجین. اون به همون مدرسه ی من میرفت ولی ارشد بودکیم.سوکجین:
اوهکیم.سوکجین:
درواقع من خیلی سوپرایز شدمکیم.سوکجین:
اسم منم کیم سوکجینه! و من سال سوم و ارشد دبیرستان میوندونگ هستم. تو بیرون از سئول زندگی میکنی؟
در 1:20 am دیده شد1:23 am
یونسون:
حتما داری باهام شوخی میکنی...••• •♡• •••
سلام😀
اینم از پارت جدید، حتما بخونید و ووت بدید بهش و نظراتتون رو کامنت بکنید💕
حتما پارت های بعد رو هم دنبال بکنید چون کم کم جواب سوالاتون و اگر قسمتی از اتفاقات براتون مبهمه، رو میفهمید و حتما به ریدینگ لیستتون اضافه کنید.
DU LIEST GERADE
Alterity | Kim Seokjin
Fanfiction" صبحت کردن با تو باعث میشد برای لحظاتی احساس زنده بودن بکنم " یونسون دختری که قلبش با غم و حسرت ها ته نشین شده، دوباره به همون خاطرات کوچیک و غریبانه ای که باهم داشتن فکر میکرد. درست همون زمان که احساس گناه با لطافت روحش را پاره پاره میکرد، اون...