Part.26

107 44 5
                                    

---

1:41 am

کیم‌سوکجین:
خب من دیر کردم..

یون‌سون:
من همش بهت پیام می‌دادم

یون‌سون:
کجا بودی؟؟ من فکر کردم امروز دیگه آنلاین نمیشی

یون‌سون:
و خیلی ترسیده بودم

پیام ارسال نشد

کیم‌سوکجین:
من بعد شام خوابم برد هاها

کیم‌سوکجین:
متاسفم

یون‌سون:
حالت خوبه؟

کیم‌سوکجین:
اصلا چرا باید این سوالو بپرسی، پاره

کیم‌سوکجین:
معلومه که خوبم رفیق

یون‌سون:
مطمئنی؟

کیم‌سوکجین:
آره هاها

یون‌سون:
باشه، روزت چطور بود؟

کیم‌سوکجین:
خوب، تو چی

یون‌سون:
...

یون‌سون:
تو حالت خوب نیست جین

یون‌سون:
ما هیچوقت از هم نمی‌پرسیدیم که روز همدیگه چطور بوده، فقط دربارش حرف می‌زدیم

کیم‌سوکجین:
خب پس تصمیم گرفتیم که این سوالو از این دفعه بپرسیم؟

کیم‌سوکجین:
فکر کنم اینجوریه؟

کیم‌سوکجین:
من واقعا خوبم یون‌سون

یون‌سون:
پس اگر نمی‌خوای راجبش صحبت بکنی اشکالی نداره

یون‌سون:
من فقط یهو یک احساسی پیدا کردم.. به هرحال

یون‌سون:
من یک چندتا جوک بابابزرگی برات آماده کردم

کیم‌سوکجین:
بگو

یون‌سون:
عدد 0 به 8 چی میگه؟

کیم‌سوکجین:
کمربندت خوشگله

یون‌سون:
تو اینو می‌دونستی..

یون‌سون:
خب پس

یون‌سون:
چرا یک کیبورد نمی‌خوابه؟

کیم‌سوکجین:
چون دوتا شیفت داره
(توی کیبورد کامپیوتر دوتا شیفت داریم و اینجا بازی با کلمات کرده، انگار دو تا شیفت کار میکنه و نمیتونه بخوابه)

یون‌سون:
لعنت بهش

یون‌سون:
ولی من مطمئنم تو این یکیو نمیدونی

یون‌سون:
موهاهاهاها * خنده ی شیطانی *

یون‌سون:
تو یک خرس رو ( bear ) رو اگر گوش نداشته باشه ( ear ) چجوری صدا میکنی؟

کیم‌سوکجین:
بی ( b )
( بازی با کلمات کرده، ear یعنی گوش و اگر از bear حذف بشه b می‌مونه ولی اون جوری بیان کرد که انگار خرس گوش نداشته باشه )

یون‌سون:
قلبم به معنای واقعی شکست ;-;

یون‌سون:
میدونی یک زن به مردی که توی بار ملاقات کرد چی گفت؟

کیم‌سوکجین:
اینو نمی‌دونم

یون‌سون:
I'll alcohol you later
( دوباره بازی با کلمات کرده )

کیم‌سوکجین:
درستش اینه: just alcohol you later ، پاره

یون‌سون:
تو اینم میدونستی، مگه نه؟

یون‌سون:
باشه من باختم

کیم‌سوکجین:
وقتی به پای جوک های بابابزرگی می‌رسه تو نمی‌تونی ازم ببری

یون‌سون:
یک روز می‌برم، قسم میخورم

در 2:05 am دیده شد

2:07 am

کیم‌سوکجین:
مشتاقانه منتظر اون روز هستم

یون‌سون:
فقط منتظر بمون کیم سوکجین

کیم‌سوکجین:
یون‌سون

یون‌سون:
بله؟

کیم‌سوکجین:
سگم امروز مرد..

---

تازه داره شروع میشه.
اما سوکجین معلوم بود حالش خوب نبود، از کوتاه حرف زدناش، از مصنوعی حرف زدنش.. از دست دادن اعضای خانواده، دوستان و حیوون خونگی خیلی سخته مخصوصا اگر بهش خیلی وابسته باشی؛ فکر نکنم بشه دیگه اون تیکه ی پازل گم شده ی قلبت رو دوباره پیدا کنی.

اگر داستان رو دوست دارید، حتما ووت بدید چون ووت و ویو حالش خیلی خیلی اومده پایین..(:💓

Alterity | Kim SeokjinWhere stories live. Discover now