---
یونسون:
حتما داری باهام شوخی میکنییونسون:
لطفایونسون:
لطفا همین حالا تمومش بکنکیم.سوکجین:
چی؟کیم.سوکجین:
من چیکار کردم؟ O.oیونسون:
فکر میکنی این شوخی کردن با یک کسی که مرده، بامزست؟یونسون:
تو الان داری اسکرین شات میگیری؟ تو از کجا این شماره رو آوردی؟یونسون:
تو لعنتی فکر میکنی که شوخی کردن با اون خیلی باحاله چون یک سال از مرگش گذشته؟یونسون:
من از توی لعنتی متنفرمیونسون:
من میرم پیش پلیس و جایی که تو داری ازش این پیام ها و میفرستی رو پیدا میکنم هر چه سریع تر. حقیقت برملا میشه و تو نمیتونی ازش فرار بکنیکیم.سوکجین:
واوکیم.سوکجین:
آروم باش خانمکیم.سوکجین:
من فکر نمیکنم کاری کرده باشم که بهم فحش داده بشه، من-کیم.سوکجین:
من الان خیلی رنجیده ام، حتی نمیتونم-یونسون:
تو هنوز داری شوخی میکنی؟یونسون:
تو حتما باید از مدرسه ی ما باشی پس کی هستی؟ هیچ کیم سوکجین دیگه ای که سال سوم مدرسه باشه تو مدرسمون نیستیونسون:
مسخره کردن یک شخص مرده تو سالگرد مرگش چجوری برات خنده داره؟!کیم.سوکجین:
تو از دبیرستان میوندونگ هستی؟یونسون:
من حاضرم شرط ببندم تو از قبل اونو میدونستی!؟کیم.سوکجین:
وایساکیم.سوکجین:
این یک شوخیه، نه؟کیم.سوکجین:
تهیونگ!کیم.سوکجین:
من میکشمت، اون تویی؟!کیم.سوکجین:
یا جونگکوک هستی؟یونسون:
تو الان کیو داری گول میزنی؟!کیم.سوکجین:
اگه تو اونا نیستی، پس کی هستی؟کیم.سوکجین:
یونگی؟کیم.سوکجین:
نه اون برای این کار ها خستست، هوسوک؟کیم.سوکجین:
مطمئنا نامجون هم نیستی!کیم.سوکجین:
بگو دیگه!؟!؟!کیم.سوکجین:
نصفه شب به من پیام میفرستی و میگی که من مُردم؟ و این سالگرد فوت منه، من-کیم.سوکجین:
این تموم چیزی بود که میخواستی بهش برسی؟کیم.سوکجین:
شماها که داشتید نقشه ی این شوخی رو برای چندین ماه میکشیدید به نظر میرسه همتون کصخل هستید-یونسون:
تو نمیدونی من کی ام؟یونسون:
و تو میگی کسی هستی که به شوخی گرفته شده؟یونسون:
تو عوضی ترین آدمی هستی که من تو زندگیم دیدمیونسون:
اسم من یو یونسون هست، سال سومیونسون:
و تو هر کی که هستی تا وقتی که تو مدرسه ی منی، میتونم پیدات کنم و تو رو از انجام این شوخی وحشتناک پشیمون میکنمیونسون آفلاین شد
کیم.سوکجین:
ودف؟کیم.سوکجین:
این عجیب ترین شب زندگیم بود و حتی الان نمیتونم بخوابم. ودف و چرا من الان درواقع ترسیدم؟کیم.سوکجین:
تو بچ برمیگردی. اما اگر امشب از ترس خوابم نبره و زیر چشمام پف بیوفته چی؟کیم.سوکجین:
تو ی بچ- اسمت یو یونسون بود؟ فقط منتظر باش-
کیم.سوکجین:
پیدات میکنمکیم.سوکجین:
و میکشمتکیم.سوکجین:
فردا تو مدرسه میبینمت••• •♡• •••
سلام اینم از پارت جدید😀
حتما بهش ووت بدید و نظراتتون رو کامنت بکنید💗
و منتظر پارت های بعد باشید*-*
YOU ARE READING
Alterity | Kim Seokjin
Fanfiction" صبحت کردن با تو باعث میشد برای لحظاتی احساس زنده بودن بکنم " یونسون دختری که قلبش با غم و حسرت ها ته نشین شده، دوباره به همون خاطرات کوچیک و غریبانه ای که باهم داشتن فکر میکرد. درست همون زمان که احساس گناه با لطافت روحش را پاره پاره میکرد، اون...