'جنی'
"نمیدونستم یه ستاره پورنو هستی."
با لبخند شوخی شکایت کردم.
"این فقط احساسیه که بهم میدی، جنی... سیری ناپذیر، ناامید."
در اعترافاتش ادعا کردم.
"اگه من یه پورن استار بودم الان هوشیار نبودی، کاری که ما الان کردیم چیزی نبود."
با افتخار گفت.
"سرویس اتاق میخوای؟ یا میخوای بری بیرون؟"
شونه بالا انداختم.
"چی میخوای؟ امشب همه چیز برای رضایت بخشی تو هست. هرچی تو میخوای، منم میخوام."
نمیدونم چرا تصمیم گیری در مورد غذا خوردنمون براش یه چیز مهمه.
"مهم نیست."
در همین حین خودش رو طوری تنظیم کرد که دندوناش روی من معلق بمونه.
"یا با کمال میل بهم میگی چی میخوای یا فقط برای به فاک دادن ازت دوری میکنم."
احساس کردم گونه هام گرم شدن.
"چی؟"
"شنیدی. زمانی که روی دیکم و بیرون از اونا کار میکنم، زنا تمایل دارن خیلی مطیع بشن. این خیلی باعث خوشحالیه وقتی ببینم برخورد تند شما در حالی که زیر من از درد به خودتون میپیچین فرو میپاشه."
اون با شدت شهوت و اقتداری که از لحنش میچکید، سکسی صحبت میکرد. وقتی باسنش رو روی من چرخوند و تسلیمم شد احساس کردم بدنش داره سفت میشه.
چیزایی که میخواستم باهاش موافقت کنم، حس میکنم بدنش غیر قابل تصوره اما هنوزم انرژی لازم برای کنترل یه فوران دیگه رو نداشتم. من خشک و قحط زده شده بودم و به هوا احتیاج داشتم.
در حالی که اگیزه ای تو رگام میچرخید گفتم:
"میخوام برم بیرون."
"مطمئنی؟"
با فشار دادن باسنش روی مال من پرسید.
"اره."
سرمو تکون دادم.
"بسیار خب."
لیسا از روی تخت بلند شد و دیک شبیه آناکوندای خودش رو به نمایش گذاشت. باید نگاه میکردم اما نمیتونستم، هر روز نبود که همچین رون چشمگیری ببینم. بدون اینکه بوکسوراش بلغزن شلوار جینش رو بالا کشید.
"از ویو لذت میبری؟"
پوزخند زد.
در حالی که روی تخت مانور میدادم، با خجالت سریعا نگاهمو دور کردم و ملافه رو دور خودم پیچیدم.
"نمیدونم در مورد چی صحبت میکنی."
لباسام که کف زمین پخش شده بود جمع کردم و سمت حموم رفتم.
"داری کجا میری؟"
یهویی پرسید.
ملافه رو مرتب کردم و چرخیدم.
"لباس بپوشم."
"من الان تورو به فاک دادم اما با لباس پوشیدن جلوی من مشکل داری؟"
رک و راست پرسید.
"اره منو به فاک دادی اما به این معنی نیست که کاملا جلوی تو راحت باشم."
YOU ARE READING
Sin City (Jenlisa GP) {Translated}
Fanfiction"من معتقدم که تو موافقت کردی امشب بیای چون چیزی رو میخوای که تو خونه پیدا نکردی." اون صدایی داشت که برای صحبت سکسی مناسب بود. بی عیب و نقص بود. "میتونم تو چشمات ببینم که تو به شدت احتیاج داری که توسط شخصی به طور نفس گیر، به اندازه خودت لطیف به فاک...
