"چند وقته براش کار میکنی؟"
از راننده پرسیدم."مدتی میشه."
"اون دوست خودت میدونی؟"
خندید.
"ما به رابطه کاری داریم اما وقتی ناامیده سمتم میاد. اگه نمیدونی که آیا میدونم بین شما و میس مانوبان چه اتفاقی افتاده باید بگم جواب مثبته. همه چیزو نه ولی اصل مطلب رو میدونم.""اوه اوکی."
امیدوار بودم هرچی میدونه بگه پس یجورایی راهنماییش میکنم که اصل مطلب رو بگه. نمیتونم واضح بپرسم. چندتا سوال دارم که میخوام بپرسم اما از طرفی هم نمیخوام فضولی کنم. نمیخوام لیسا احساس کنه که دارم تو زندگیش دخالت میکنم یا خیلی در مورد چیزایی که میخوام از بدونم میترسم. میدونم که اون همه چیزو بهم میگه جز اون چیزی که واقعا میخوام بدونم که چرا اون مردو ول کرده تا بمیره اما احتمالا رانندش اینو نمیدونه شاید هم بدونه.
"یه مسیر طولانی در پیش داریم، با وجود اینکه صفحش بازه اون یه نقطه مشترک بین ماست. چیزایی هست که میخوام درموردشون از آدمی غیر از خودش بپرسم."
"فک میکنم اینو درک کنم."
"نمیدونم چطوریه یا چقدر بهت گفته اما اون و من... یعنی ما..."
"نفس بکش."
اون به ارومی گفت و منم همینکارو کردم.
"حالا بپرس.""فک میکنی اون دوستم داره؟"
"اره."
"از کجا میدونی؟"
"تو تنها کسی هستی که از اون شب وقتی که تو کلابش ظاهر شدی باهاش دیدم. اون از تو حرف زد، اون هیچوقت درمورد زنای دیگه با من صحبت نکرده."
"نمیتونم تصور کنم شما باید در مورد من چه فکری کرده باشید."
"مهم نیست که من چه فکری میکنم، مهم اینه که تو بهترین انتخاب رو کردی."
"دختر داری؟"
"سه تا."
"اگه یکی از اونا کاری که من کرذم رو انجام بده بهش چی میگی؟"
"چیزی که همین الان به تو گفتم."
نمیتونستم باهاش چشم تو چشم بشم چون حس میکردم منو قضاوت میکنه نه اینکه حتما اینکارو میکنه بلکه به این خاطر که نمیتونم از قضاوت و مجازات خودم دست بردارم.
"وقتی با آینده فکر میکنی خودتو با دو سه تا بچه میبینی. چیزی که ما نمیدونیم اینه که زندگی باید مارو به چالش بکشه تا بتونیم رشد کنیم. اگه واقعا دوستش داشته باشی باید باور کنی که اون ارزش کمی تلاش رو داره، درسته؟"
سرمو تکون دادم.
"من برای کاری که کردم شرمندم اما نمیتونم خودمو باور کنم که حتی اکه بتونم اونو پس میگیرم. من دیوونه وار دوستش دارم."
اعتراف کردم.
"ممنونم. فک میکنم شما باید یه مشاور میشدین."
KAMU SEDANG MEMBACA
Sin City (Jenlisa GP) {Translated}
Fiksi Penggemar"من معتقدم که تو موافقت کردی امشب بیای چون چیزی رو میخوای که تو خونه پیدا نکردی." اون صدایی داشت که برای صحبت سکسی مناسب بود. بی عیب و نقص بود. "میتونم تو چشمات ببینم که تو به شدت احتیاج داری که توسط شخصی به طور نفس گیر، به اندازه خودت لطیف به فاک...