Chapter 13: Broken

88 30 4
                                    


///

-"لباستو دربیار"

پسر نیم نگاهی به مرد و پسرکنجکاوی که رو به روش ایستاده بود، کرد:"پرده..."

دکتر لبخند گرمی زد و پرده ی کنار تخت رو کشید. قبل از اینکه دستش به دکمه ها برسه، پسر خودش رو عقب کشید:"خودم...میتونم!"

بعد مشغول باز کردن دکمه های پیراهن بیمارستانش با همون یه دست شد. دکمه هارو که تا آخر باز کرد، این بار دکتر کمک کرد و لباس رو از دست راستش بیرون کشید.

با برخورد هوای سرد اتاق به بدن نیمه لختش، لرزید. دست های گرم دکتر روی پوست سرد پسر نشست و مشغول معاینه شد:"چند وقته آسیب دیده؟"

کیهیون زمزمه کرد:"تقریبا...دوماه..."

دکتر شنید و سر تکون داد:"میتونی دستتو بالا بیاری؟"

کیهیون اخم کرد. میترسید. مطمئن بود دردش میگیره! نفس آرومی کشید و تلاش کرد دستش رو حرکت بده. با لرزش خیلی زیاد، فقط پنج سانت بالا آوردش. با درد نالید و ملافه ی تخت رو چنگ زد.

دکتر با احتیاط دستش رو پایین آورد:"باشه! آروم باش! خوب انجامش دادی!"

کیهیون چشم هاش رو بست و سنگین نفس کشید. لباس پسر تقریبا تنش بود و نیمه ی چپ بدنش پوشیده بود اما دکتر دیدش! یه زخم بزرگ که به نظر قدیمی میرسید، درست روی سینه ی چپش.

عینکش رو جابه جا کرد و بیخیالش شد:"فقط کتف و شونه ات درد میکنه؟"

کیهیون با چشم های بسته، به نفی سر تکون داد:"نه!...تمومش..."

دکتر آروم به قسمت ورم کرده ی کتفش دست زد:"اما این قسمت بیشتره نه؟!"

پسر فقط سر تکون داد. مرد لبخند زد:"خب معاینه تموم شد! خسته نباشی پسرجون!"

کمکش کرد لباسش رو بپوشه و پرده رو بالاخره کنار زد. پشت میزش نشست، عینکش رو درآورد و رو به شونو گفت:"شونه اش در رفته..."

افسرلی به سمت کیهیون رفت و کمکش کرد از تخت بیاد پایین. کیهیون با تعجب به دکتر نگاه کرد:"یعنی چی؟!"

دکتر عکس استخونش رو نشون داد:"کامل نه! انگار که یهو کشیده شده و استخونا از مفصل فاصله گرفتن و بعد جای اشتباهی جا رفتن! احتمال میدم وقتی اینطور شد اصلا پیش دکتر نرفتی و همینطور از اون دست کار کشیدی، درسته؟"

کیهیون تقریبا روی صندلی خودش رو انداخت. خسته بود.:"آره..."

مرد اخم کوچیکی کرد:"این مشکل یه درد ساده نبود که به راحتی از کنارش بگذری! بخاطر اینکارت اعصاب و ماهیچه هات آسیب دیدن...تازه دستت پیچم خورده! مبارزی؟"

شونو با پوزخند نیم نگاهی به پسر انداخت و رو به دکتر گفت:"حالا چی میشه؟ از کار میفته؟"

°•𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝𝐲 𝐊𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭•°Where stories live. Discover now