***
+"همه تو موقعیت قرار دارن؟"
هوسوک نیمنگاهی به مامورهای دیگه انداخت و آروم جواب داد:"بله رئیس. منتظر دستور شما هستیم."
رئیس تاک کمی مکث کرد و به لیا و چانگکیونی که با اضطراب مقابلش ایستاده بودن؛ نگاه انداخت. بعد محکم سر تکون داد و خطاب به هوسوک گفت:"برین داخل!"
مرد پلک آرومی زد و به سوهی و بقیه اشاره کرد که وارد عمل بشن. وقت زیادی باقی نمونده بود و باید سریع دست به کار میشدن، پس وقتی هم برای تلف کردن نبود. برای همین بدون اینکه مثل روال همیشه اخطار بده، چند قدم عقب رفت و با لگد محکمی در رو باز کرد.
اسلحهاش رو بالا گرفت و به سرعت داخل رفت:"دستهاتو بگیر جایی که ببینم!" و سر تفنگش رو مستقیم به سمت تنها فردِ حاضر توی اون آپارتمان کوچیک گرفت.
انگشتهای کشیدهی پسر با اکراه از روی کیبورد برداشته شد و لحظهای با پوزخند چشمهاش رو بست.
سوهی که حالا کنار هوسوک ایستاده بود، با تحکم اخطار داد:"دستهاتو ببر بالا و آروم برگرد!"
+"باشه! باشه!" پسر با تمسخر گفت و بالاخره دستهاش رو بالا برد.
طبق دستور سوهی، با صندلیش به سمتشون برگشت. با دیدن هوسوک لبخند بزرگی زد و با تاسفی نمایشی گفت:"متاسفم اما یکم دیر رسیدین."
*چند ساعت قبل*
رئیس تاک با توپهای توی دستش بازی کرد و نفس خستهای کشید:"باهاش حرف زدین؟"
سوهی سریع جواب داد:"بله. وقتی اطلاعات جدید رو بهشون گفتیم، خیلی سریع یه نفر به ذهنشون رسید."
هوسوک با اخم اضافه کرد:"ولی هنوزم برام عجیبه که چرا از اول همچین چیزی به ذهنش نرسید."
سوهی:"حتما دلایل خودش رو داشته."
هوسوک:"مطمئنم دلیلش هرچی که بود، چیز خوبی نیست. اون خیلی از حرکت بعدی این مجرم میترسه؛ برای همین بالاخره دهن باز کرد. حتما چیز بزرگی هست که کسی نباید ازش با خبر بشه."
لیا با بیقراری آروم روی میز زد:"آه زودتر بگین چی بهتون گفته! مردیم از کنجکاوی!"
سوهی لبخندی زد و گوشیش رو روی میز گذاشت:"مکالمهامونو باهاش ضبط کردم، البته که خودش هم از این موضوع باخبر بود."
رئیس تاک کمی خودش رو به جلو متمایل کرد:"پس بذار اظهاراتشو بشنویم."
سوهی سری تکون داد و فایل ضبط شده رو پخش کرد. اولین صدایی که شنیده شد، صدای هوسوک بود:"اطلاعاتی که اخیرا به دست آوردیم مبنی بر اینه که مجرم به دنبال انتقام شخصیه. اون کسی نیست که قبلا تو کمپانیتون کار کرده باشه. دفعهی قبل شخصی مد نظرتون نبود. حالا چی؟ کسی رو میشناسید که تا این حد مشکل شخصی باهاتون داشته باشه؟"
YOU ARE READING
°•𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝𝐲 𝐊𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭•°
Fanfiction𝐔𝐩 𝐓𝐢𝐦𝐞: سه شنبه 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: ShowKi. Secret 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Crime, Angst, Mystery, Smut, Drama 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝑼𝒎𝒃𝒓𝒂𝑳𝒖𝒏𝒂𝒆 ~برشی از داستان بالاخره دست از دویدن کشید. درحالی که نفس نفس میزد، به دیوار تکیه داد. کارش تموم بود! دستش روی سی...