📍 سی و شش : داشتن چیکار میکردن؟ 📍

1.7K 552 351
                                    

بکهیون با لبخندی مصنوعی تا دم در دفترش یسونگ و منیجرش رو همراهی کرد. در رو بست و انگار همه‌ی افراد توی اتاق منتظر عکس‌العمل رئیس بودن. برگشت و با سرعت تقریبا زیادی پیش چانیول رفت.

چانیول فرصت فکر کردن به چیزی رو نداشت. فقط توی سکوت حرکات هیونگش رو دنبال می‌کرد. بکهیون با دست چپ چونه‌ی پسر قد بلند رو گرفت. چانیول برای راحتی بکهیون ناخودآگاه کمی خم شد. بکهیون با شست دست راستش لب‌های چانیول رو از برق تینت یا رژ لب سلبریتی پاک می‌کرد و همزمان زیر لب غر می‌زد:

_ببخشید چانیول. من نمیدونم این کیم یسونگ چشه. باید به این موضوع خیلی جدی رسیدگی کنم. چه معنی میده!

چانیول سعی می‌کرد لبخندش رو کنترل کنه و این حرکتش باعث میشد، رد محوی از چال روی گونه‌‌اش نمایان بشه.

سویونگ که به اونها نزدیک شده بود، چهره‌ی شوکه‌ای به خودش گرفته بود و با نگاهی که به نظر خیلی هم از اتفاق پیش اومده خوشش نیومده، گفت:

_همینطوره رئیس. ایش! واقعا کارش به دور از ادب بود.

بعد از توی بسته‌ی جیبی‌ای که دستش بود، دستمال مرطوبی به دست رئیسش که همراه وسواس شدیدی با انگشت شستش در تلاش بود تا آثار بوسه رو پاک بکنه داد.

_ممنونم سویونگ‌آ. باورت نمیشه توی آخرین دورهمی هم همینکار رو کرده بود! از لحظه‌ی اولی که دیدمش بی‌هیچ مقدمه‌‌ای داره با یول لاس میزنه. حالا نه که لاس زدن با کسی که ازش خوشت میاد بد باشه ولی هر چیزی حدی داره. هنوز هیچی نشده آخه بوس؟

بکهیون انقدر دستمال مرطوب رو به لب‌های پسر قد بلند مالیده بود که پوست دورش در حال قرمز شدن بود و به نظر می‌رسید قصد داشت رنگ طبیعی خودش رو هم پاک کنه تا مطمئن بشه اثری از بوسه و لب‌های کیم یسونگ روشون نمونده. این کاری بود که اون شب هم خیلی دلش میخواست انجام بده اما فرصتش رو گیر نیاورده بود.

_رییس مثل اینکه حق با تو بود. واقعا سورپرایز شدم. اون واقعا از مردا خوشش میاد.

سویونگ با حالت تسلیم شده‌ای که داشت گفت. بکهیون بالاخره دست از مالیدن لب‌های چانیول برداشت اما هنوز هم با دست چپش چونه‌ی پسر قد بلند رو نگه داشته بود. سرش رو به سمت سویونگ چرخوند و با چشم‌های درشت و لحن بامزه‌ای غر زد:

_دیدی؟ دیدی حق با من بود؟ من فقط یکی دو سال فنش نبودم. از همون اول دبیوش تا همین الان میشناسمش. کلی فعالیت‌هاشو دنبال می‌کردم از همون آمریکا. مطمئن بودم که از مردا خوشش میاد. همیشه حرف‌های رییستو جدی بگیر.

Sew Me Loveحيث تعيش القصص. اكتشف الآن