_هی..زود اومدی. حالت خوبه؟
دختر اروم گفت و با اخم کوچکی به حال و روز مرد خیره شدولی وقتی جوابی نشنید خواست دوباره سوالشو تکرار کنه
اما قبل از اینکه موفق به اینکار بشه ، صداش توی گلوش خفه شد زمانی که لبهای مرد روی لبهاش کوبیده شدن
و دختر قسم میخورد توی چشمای اون اشکو دیده
.
+فکر کنم باید دیگه برگردیم
لویی اروم گفت و جیسون سرشو تکون داد و از روی تخته سنگ بلند شد_بهتری؟
همونطور که همراه لویی از جنگل خارج میشد زمزمه کرد و لویی بهش لبخند کوچیکی تحویل داد+ممنونم ، برای همه چیز
جیسون دستشو پشت لویی زد و سرشو تکون داد
و پسر هم لبخند پررنگ تری بهش نشون داد ، قبل از اینکه هر دو سوار ماشین بشن و به سمت خونه ی جیسون برن تا وسایل پسر رو بردارن و طبق دستور نایل ، پیش اون برگردن.
.
_برای بار هزارم میگم نایل ، من حالم خوبه! دروغی هم بهت نگفتم چیزی رو هم پنهان نکردم! کاماان!
لویی با بیچارگی موهاشو کشید و نایل همونطور که به تلویزیون خیره شده بود و بی دلیل کانال هاشو بالا پایین میکرد به لویی بی اعتنایی کرد
اون دقیقا از وقتی که لویی و جیسون به خونش رسیده بودن و لویی رو در حالی که چشماش در حد فاک قرمز بودن و بدنش هنوز بخاطر شوک عصبی که بهش دست داده بود خیلی نامحسوس میلرزید دیده بود و داد و بیداد راه انداخته بود و لویی بهش هیچ جوابی بهش نداده بود با لویی قهر کرده بود و با نگاهش به جیسون اتش پرتاب میکرد
و صادقانه لویی دیگه طاقت قهر بودن نایلو نداشت
دلش میخواست بره بغلش و برای چند ساعت انقدر باهاش حرف بزنه و صدای قهقهه هاشو بشنوه که همه چیزو حتی برای چند ساعت هم که شده فراموش کنه
_نایل خواهش میکنم..
لویی اروم گفت و نایل بلاخره با دلخوری بهش خیره شدلویی هیچوقت طاقت قهر بودنه نایلو نداره و نایل اینو میدونه
+پس تعریف کن!
نایل با اخم گفت و لویی چند ثانیه به دستاش خیره شدو باعث شد نایل پوزخند بزنه و سرشو تکون بده و دوباره به سمت تلویزیون بچرخه
مگه غیر از این بود که لویی همیشه همه چیزو باهاش درمیون میذاشت؟
نایل هم از این قضیه مستثنا نبود! اونم هروقت حتی اگه کوچیک ترین چیز ممکن براش پیش میومد به لویی میگفت
و حالا این عصبیش میکرد که لویی هیچ حرفی بهش نمیزنه با اینکه میبینه نایل رسما داره از نگرانی دیوونه میشه .
VOUS LISEZ
𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐓𝐨𝐰𝐧 {𝐋.𝐒}
Fanfiction+تو میخوای...من ببخشمت؟ _بیشتر از هرچیزی پسر صادقانه زمزمه کرد +پس بگو. تعریف کن. بگو چرا...برام دلیل بیار...دلیلی بیار که بتونم ببخشمت. دلیلی به جز اینکه برات فقط یه بازیچه بودم Larry stylinson By rojii_tommo 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1...