𝐂𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 12

813 179 573
                                    

_جیسون؟
لویی برای بار پنجم جیسونو صدا کرد و وقتی جوابی نشنید هوفی کشید

_جیسون کم کم دارم فکر میکنم تو حموم افتادی مردی

با کلافگی گفت و وقتی در حموم باز شد چشماشو چرخوند

جیسون با یه حوله دور کمرش و یه حوله ی کوچکتر روی موهاش همونطور که سعی میکرد موهاشو خشک کنه بیرون اومد

+یکم صبر تاحالا کسیو نکشته عزیزم. درضمن ، همه میدونن که وقتی من توی حمومم در بزنن معنیش اینه که میخوان بهم ملحق شن . حالا بگو ببینم ، این چیزی بود که میخواستی؟

چشمای لویی به خاطر حرفی که جیسون زد گرد شد و بعد صورتشو با انزجار جمع کرد:ایی نه!! من فقط میخواستم برم استودیو و گفتم بهت خبر بدم!

ابروهای جیسون بالا پرید و بعد اروم خندید:خبر بدی؟ تو تاحالا هم خونه نداشتی نه؟

لویی اروم سرشو به معنی نه تکون داد و جیسون قیافه ی "پس واسه ی همینه"به خودش گرفت و چشماشو چرخوند

+ببین ، قانون اول هم خونه بودن. من بدون اینکه کسیو در جریان بذارم هرجا که بخوام و میرم و تو هم همینطور . نیاز نیست هردفعه که خواستی جایی بری به من بگی . من مامانت نیستم

جیسون همونطور که توضیح میداد دستشو سمت گره ی حوله ش برد و باعث شد لویی سریع روشو برگردونه

_آآمم باشه فهمیدم..پس فعلا
بعد سریع از اتاق بیرون رفت

و باعث شد جیسون سرشو تکون بده و بخنده

.

_آن ماریی! چطوری؟؟

لویی به محض اینکه دخترو دید با ذوق گفت و به سمتش دوید

دختر هم با ذوق به سمتش برگشت و دستاشو باز کرد تا اونو بغل کنه

+لویی!! هی این بار سوم تو این دو هفته س که من اینجام و تو نیومدی بهم سر بزنی!

دختر اول با ذوق اسمشو صدا کرد و بعد همونطور که نمایشی لویی رو هل میداد دلخور گفت

و‌ لویی لباشو جمع کرد:هیی..متاسفم خب؟ این دو هفته سرم با نوشتن اهنگ جدید گرم بوده و خب زیاد استودیو هم نیومدم

×بله حتی یه بارم با خودش نگفت من یه رفیق دارم که دارم بهش بی توجهی میکنم بهتره برم ببینمش ، همین الانشم بجای اینکه منو بغل کنی رفتی داری پارتنرمو میدزدی

نایل دست به سینه و همونطور که تظاهر میکرد که حواسش به لپتاپشه با دلخوری گفت و لویی تازه متوجه حضورش شد

همراه با ان ماری به لحن پسر ریز ریز خندید و پسر اروم به سمت نایل رفت و سریع از پشت بغلش کرد

_هییی نایلرررر

و وقتی دید نایلو هنوز اخمشو حفظ کرده و بهش نگاه نمیکنه آه کشید و چونه شو از پشت روی شونه ی نایل گذاشت

𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐓𝐨𝐰𝐧 {𝐋.𝐒}Donde viven las historias. Descúbrelo ahora