با به صدا در اومدن زنگ در خونه برای بار هزارم ، جیسون با کلافگی از جاش بلند شد و با اخم بزرگی به سمت در رفت
اون دختر نمیخواست فقط بیخیال شه و گورشو گم کنه؟
با خودش گفت و چشماشو چرخوند
ولی بعد با باز کردن در و دیدن سیلوی که با کت و جین چرم مشکی و موهای خیس شده ش که به تازگی قسمتی ازشون رو قرمز رنگ کرده بود اخمش کم رنگ شد
اما این زیاد طول نکشید چون دختر با چهره ی طلبکاری بهش خیره شد و اخم کرد
_چیه؟ برو اونطرف ببینم یخ زدم! وایساده نگاه میکنه!
دختر طلبکارانه گفت و جیسون رو کنار زد همونطور که وارد خونه میشدو جیسون دستاشو مشت کرد و دندوناشو از لج دراریِ دختر روی هم سایید
اون لحظه توانایی کشتنش رو هم داشت+دوباره اینجا چی میخوای؟
با حرص گفت و سیلوی همونطور که کت چرمشو در میاورد چشماشو چرخوند_چه کاری میتونم داشته باشم غیر از اینکه موتورم خراب شده و بارون میاد؟
فکر میکنی خیلی خوشم میاد قیافه ی تو رو ببینم؟+اگه خوشت نمیاد قیافه منو ببینی چطوریه که همش نزدیک اینجا موتورت خراب میشه؟
جیسون دست به سینه و با اخم پرسیدو سیلوی با کلافگی آه کشید و با نشستن روی مبل شقیقه هاشو ماساژ داد:با اینکه به تو ربطی نداره ، اومده بودم پارتی این محله و الانم سرم درد میکنه پس یه لطفی بهم بکن و حداقل برای چند دقیقه ساکت شو
جیسون با دقت کمی به نحوه ی ارایش دختر و لباس کوتاه مشکی و نازک دختر که زیرش فقط نیم تنه ی مشکی رنگی پوشیده بود متوجه منظور دختر شد
و بدون اینکه جوابی بده برای چند دقیقه خیره به دختری که روی مبل نشسته بود و با بستن چشمهاش شقیقه ش رو فشار میداد همونجا ایستاد
ولی این زیاد طول نکشید از اونجایی که سیلوی بخاطر سکوت ایجاد شده که خیلی از جیسون بعید بود چشماشو باز کرد و با ابروهای بالا رفته بهش خیره شد
پسر دوباره اخم کرد و صداشو صاف کرد
به سمت اشپزخونه برگشت و همونطور که زیر لب غر میزد دو لیوان قهوه ریخت و به هال خونه برگشت
و چشماشو چرخوند وقتی دید که سیلوی با تعجب بیشتری بهش خیره شده و لیوان قهوه رو جلوش روی میز گذاشت
+اگه اینکارو نکنم لویی منو میکشه پس برای یه بارم که شده عوضی نباش و...
_ممنون.
جیسون با شنیدن حرف سیلوی با تعجب به دختری که حالا قهوه رو برداشته بود و سعی میکرد با گرمای لیوان دستهای خودشو گرم کنه خیره شد
و بعد اخمی از روی گیجی کرد
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐓𝐨𝐰𝐧 {𝐋.𝐒}
Fanfic+تو میخوای...من ببخشمت؟ _بیشتر از هرچیزی پسر صادقانه زمزمه کرد +پس بگو. تعریف کن. بگو چرا...برام دلیل بیار...دلیلی بیار که بتونم ببخشمت. دلیلی به جز اینکه برات فقط یه بازیچه بودم Larry stylinson By rojii_tommo 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1...