part_5

383 90 39
                                    

×صدای جیغ... زجه... گریه های بلند... نه... نهههههههه
هین بلندی کشید و از خواب پرید. بلند بلند هق هق می‌کرد. یادآوری آن صحنه ها کار دستش داده بود... کابوس‌هایش برگشته بودند.

در اتاق به ضرب باز شد. سر بلند کرد و با همان پسر رو به رو شد. لعنتی حتی هنوز اسمش را هم نمی‌دانست.

پسر جلو آمد و با دیدن صورت اشکی‌اش... متعجب شد. برای چه گریه میکرد؟

سوالش را با صدای بلند پرسید:
+چرا گریه میکنی؟

جونگین که از شدت گریه به سکسکه افتاده بود... بریده بریده گفت:
_خوا... خواب... بد... دید... دیدم

گوشه‌ی تخت نشست و لبخند کمرنگی روی لب‌هایش نشست و گفت:
+واسه یه خواب داشتی اونجوری گریه می‌کردی؟؟

جونگین با یادآوریِ دوباره کابوسش... لب برچید و با چشم‌های اشکی به گوشه‌ای خیره شد و با صدای لرزانی گفت:
_کابوسام... دو... دوباره برگشته...کابوس اون روزا رو می‌بینم... اون... اون اتفاقات... من... من می‌ترسم...

و اشکاش روی گونش چکید.

نمی‌دتنست چکار کند. فقط می‌دانست که دلش نمی‌خواهد این بچه را اینطور ببیند.

+هیشششش... گریه نکن... اروم باش.

بی‌فایده بود... ارام نمی‌شد.

+هی جونگین... میخای بریم جنگل نزدیک عمارت؟ آره؟

جونگین سر بلند کرد و با چشم‌های اشکی‌اش به چشمان پسر رو به رویش نگاه کرد.

_بریم... جنگل؟

+اره

نمی‌دانست چرا... اما بودن کنار آن پسر باعث میشد احساس ارامش کند. بخاطر همان... با وجود ترسی ک نسبت ب آن جنگل مخوف در قلبش داشت... پیشنهادش را پذیرفت.

پسر از جایش بلند شد و رو به جونگین گفت:
+من میرم لباس عوض کنم... چون دم صبحه هوا سرده. واسه توهم لباس میارم.

و سپس ب سمت در به راه افتاد. نزدیک در بود ک با صدای جونگین متوقف شد:
_هی...

چرخید و سوالی به جونگین خیره شد. چونگین کمی من من کرد و سپس گفت:
_می‌تونم... می‌تونم اسمتو بدونم؟

با این حرفش لبخند جذابی روی لب های خوش فرم پسر نشست ک باعث لرزش خفیفی در قلب جونگین شد:
+هونجین... اسمم هیونجینِ

و بعد از گفتن این حرف با سرعت از اتاق خارج شد.
با سرعت باور نکردنی‌ای که در باور جونگین نمی‌گنجید... لباس عوض کرده و آماده ب اتاق جونگین برگشت.هودی‌ای که دستش بود را به سمت جونگین گرفت و گفت:
+بپوش بریم

جونگین همچنان با چشم‌های گرد شده از تعجب به هیونجین خیره بود. هیونجین در ذهنش اعتراف کرد:
(چشماشو گرد میکنه کیوت میشه'-')

bloody story..!Where stories live. Discover now