خب...اول اینکه سلامم.
چطورین؟
هفته ی خوبی داشتین؟
خب راستش میخواستم یه سری چیزا رو راجب بلودی بهتون بگم.
اول اینکه شاید بدونین اما به هر حال...این فیک هنوز کاملا تایپ نشده فقط تا یه جاهایی پارت تایپ شده داره اون پارت های آماده هم دارن تموم میشن پس همزمان با نوشتن پارت ها اپشون میکنم پس...منم مثل شما دقیقا نمیدونم چقدر دیگه ممکنه ادامه پیدا کنه اما در همین حد بگم که حالا حالا ها ادامه خواهد داشت.
نکته ی بعدی اینکه بلودی(بلادی درسته در واقع اما خب من عادت دارم میگم بلودی) همونطور که احتمالا خودتون هم میدونین اولین نوشته ی جدی و طولانیه منه و خب...شاید قلمم خیلی توش قوی نباشه و حتی یه جاهای زیادی پر از نقص باشه.
اما به هر حال...ممنون که میخونیدش و هم منو هم فیکمو حمایت میکنین(: خیلی حس خوبی داره برام.
و اینکه...تا اینجا آپم خیلی بهم ریخته و نامنظم بوده اما خب میخوام یکم بهش نظم بدم...البته در کل من آدم منظمی نیستم ولی میخوام تلاشمو بکنم. و خب واسه ی اینکه بخوام وقت بزارم و بنویسمش...نیاز به انگیزه دارم.
اگه خودتون برید چک کنید...میبینید که توی خیلی پارت ها ویو ها دو یا حتی سه برابر ووت هاست.
اول اینکه ووت دادن واقعا کار سختی نیست. فقط یه کلیک کوچولو رو اون ستاره ی پایین صفحه است...واسه ی شما همینقدره و واسه من...خیلی انرژی و انگیزه به همراه داره.
و میخوام از این به بعد برای پارت ها شرط ووت بزارم...چون احتمالا خودتون هم درک میکنین که هر نویسنده ای برای نوشتن نیاز به انگیزه داره و این کار شما...خیلی میتونه بهم انگیزه بده.
پس از این به بعد، بعد از آپ هر پارت براش یه شرط ووت معین میکنم و تا وقتی که پارت به اون تعداد ووت نرسیده...پارت جدید آپ نمیکنم.
از تعداد ووت های خیلی کم شروع میکنم و با توجه به اشتیاق ریدر ها و تعداد ووت ها تعدادشو میبرم بالا.
راجب کامنت...خب چون من خودم یه آدم تقریبا درونگرام و برام کامنت گذاشتن یکم سخته و ممکنه یه تعدادی از شما اینطوری باشین پس هیچ اجباری توی کامنت گذاشتن نیست اما اگه کامنت بزارین خب...خیلی خیلی خوشحالم میکنین و اگه تاحالا کامنت گذاشته باشین دیدین که من همشونو جواب میدم و کلی هم ذوق میکنم><
و مسئله ی دیگه هم...خیلی وقتا پیش میاد که کامنت های زیر یه پارت خیلی شلوغ پلوغ میشه چون با ریدر ها کلی چت میکنم. و برای اینکه این مشکل حل بشه...من توی تلگرام یه گپ زدم که کسایی که مشتاقن بیشتر با بلودی یا من یا هرچیزی آشنا شن...میتونن بیان پیوی تلگرامم(@Moony_teresa آیدی تلگرامم) و بهم بگن که لینک گپ رو براشون بفرستن و تشریف بیارن تو گپ. اونجا جو فان و صمیمی ای خواهد داشت و قول میدم خوش بگذره.
و یه موضوع دیگه اینکه...این هیچ اجباری نداره ها...فقط لطف خودتون رو نشون میده. ولی واقعا واقعا واقعاااا وقتی یه نفر فالوم میکنه خیلی حس خوبی دارههه): پس میشه لطفا اگه براتون مشکلی نداره فالوم کنین؟ چون خیلی ذوق میکنم):
و دیگه...من بجز بلودی...دوتا فیک دیگه دارم که دارم مینویسمشون. اگه مشتاق باشین و بیاین گپ تلگرام میتونم راجبشون باهاتون حرف بزنم اما تا وقتی که بلودی رو کامل با حداقل تا پارت های آخر آپ نکنم اینجا نمیزارمشون.
ولی اگه دوست داشتین که نوشته های دیگه ام رو هم بخونین منتظرشون بمونین^^
و اره...از بلودی حمایت کنین و دوستش داشته باشین و همراه من و پسرا باشین تا ببینیم چه اتفاقاتی در انتظارشونه): اونم شما رو خیلی خیلی دوست داره.
خب دیگه خیلی حرف زدم. مرسی که تا اینجا خوندین و مرسی که هستین کلا**
آخر هفته ی قشنگی رو براتون آرزو میکنم.
روزای آخر پاییزیتون قشنگ بگذره^^
لاو یو ال♡
YOU ARE READING
bloody story..!
Vampire•داستان خونین• •ژانر: انگست، رمنس، تراژدی، ومپایر •کاپل: هیونین، مینسونگ، چانلیکس •وضعیت: کامل شده ~~~ خلاصه: روزی که تصمیم گرفت به اون عمارت برگرده...فکر میکرد تنها چیزی که قراره اونجا ببینه، یک خونه ی متروکه و از یاد رفته است. فقط میخواست یک مدت...