جون هی:
بعد از یک هفته استراحت حالم بهتر شد و زخم کمرمم دیگه درد نمی کرد. به علاوه طرحای اکسو برای کامبک رو هم آماده کرده بودم. وقتش رسیده بود که تحویلشون بدم.
با اصرار جونگ هیون با هم رفتیم به کمپانی و من تنهایی رفتم بالا.
طرحام داخل یه پوشه زیر بغلم بود و یه عصا مزاحم هم اون یکی دستم باید از این گچ بی مصرف راحت می شدم.
با کمک نگهبان سوار آسانسور و رفتم پیش مسئولی که منیجر گفته بود طرحامو نشونش دادم برای احتیاط بیست تا طرح کشیده بودم حتی با استایل مو و گریم صورت.
قرار شد دو روز دیگه نتیجه رو بهم اعلام کنم اگه قبول میکردن بلافاصله باید شروع به آماده کردنشون میکردم.
از اتاق که بیرون اومدم امیدوار و خوشحال یه نفس عمیق کشیدم و نفسمو با لب پایینیم طوری دادم بیرون که چتری های کوتاهم تکون خوردن و خندم گرفت اگه کسی می دید شک نمی کرد که خل شدم.
_سلام خانم قاتل
برگشتم چانیول رو دیدم و کنارش بکهیون که ماسک زده بود و حالت صورتش پیدا نبود ولی چانیول مثل همیشه می خندید.
_چانیول شی بکهیون شی آنیو.
بکهیون:سلام.
چانیول یه نگاه به اتاق کنارم انداخت و کنجکاو شد.
چانیول:اینجا چکار میکنی؟ مگه مرخصی نبودی؟
_مرخصیم که تموم شد چندتا طرح آماده کرده بودم آوردم که تحویل بدم.
بکهیون:چه طرحی؟
_رازه
چانیول: اِ اینطوریه منو باش می خواستم یه تکه آهنگ کامبک رو واست بخونم
بکهیون: ولی خب آهنگای ما فوق سریه.
چانیول: من به جونگهیون گفتم میتونه بره من میرسونمت ولی حالا که به ما نمی گی فکر کنم باید تا خونه رو پیاده بری.
_باشه باشه قبول بیشتر از این دل منو آب نکنین معامله می کنیم چطوره؟
بکهیون:خوبه بریم سالن تمرین.
روی مبل اتاقشون نشستم و دست به سینه نگاهشون کردم.
_خب میشنوم
چانیول:زرنگی؟ اول طرحا
_باشه
قفل گوشیم رو باز کردم و فایل مربوط به طراحیامو نشونشون دادم
دو تاشون میخکوب عکسا شده بودن.
چانیول:چقدر اینا با حالن همون چیزیه که میخوایم خدا کنه یکی از این دوتا رو بدن به من
بکهیون:نه من اینو میخوام
چانیول:این لباس فقط به آدمای قد بلند میاد
بکهیون:طراحش اینجاست از خودش میپرسیم
چانیول:این طرح واسه کیه؟
گوشی رو گرفتم چهار تا طرح رو نشونشون دادم.
_این چهارتا برای کریس و چانیول شیِ که طرحی که شما (اشاره کردم به چانیول) انتخاب کردید یکی از ایناست.
چانیول با لبخند به بکهیون نگاه کرد و تا اشاره کرد به قداشون بکهیون سریع دستمو گرفت و منو از اتاق انداخت بیرون و در رو قفل کرد
_یااااا این در رو باز کنین قول دادین آهنگ رو بخونین خیلی نامردین یا بیون بکهیون
هر چی سر و صدا کردم فایده ای نداشت نا امید سرمو گذاشتم روی در چون در و دیوارا عایق صدا بودن جز صدای گنگی از موزیک چیز دیگه ای رو نشنیدم نا امید نشستم روی صندلی داخل راهرو دقیق دو ساعت بعد دوتاشون اومدن بیرونمنو که دیدن زدن زیر خنده طلبکار رفتم طرفشون.
_خیلی نامردید شماها قول دادین.
YOU ARE READING
Lucky_بکهیون
Romanceچی میشه اگه خواننده معروف و پر انرژی اکسو بیون بکهیون و استایلیست تازه استخدام شده اس ام کیم جون هی که از شانس بد یا خوب، شباهت زیادی به بکهیون داره مجبور بشن هر روز همدیگه رو ببینن؟