جون هی:
چن:بهش فکر نکن مراسم که تموم شد به منیجر میگیم خدا رو شکر که نتونستن کاری بکنن.
_آره حق با شماست ممنون چن شی.
چن:فایتینگ
_فایتینگ.
چن و بقیه اعضا که رفتن لبخندم جمع شد هنوز نگران بودم و قلبم تند تند میزد.
با وجود کارایی که داشتم تقریبا تونستم ماجرای اون اتاق رو فراموش کنم و روی کارم تمرکز کنم که موفق هم بودم.
چندباری رفتم و میکاپ اعضا رو مرتب کردم و کم کم داشتیم به اجرا اکسو نزدیک می شدیم اعضا تک تک میمومدن لباس عوض میکردن به گریم و موهاشون میرسیدم و میرفتن کار اکسو ام که تموم شد برگشتم طرف رگال تا لباس سوهو و بکهیون و چانیول رو آماده کنم که با چیزی که دیدم احساس کردم مردم و زنده شدم.
لباس سوهو نبود ناباورانه چند بار شمردمشون و اتیکت ها رو خوندم ولی لباس سوهو نبود دیگه زانوهام توانایی ایستادن نداشتن همونجا نشستم روی زمین.
یکی از میکاپرا نشست کنارم.
+چی شده جون هی؟ مگه نمیبینی یه عالمه کار داریم.
_لباس سوهو....
+چی؟
_لباس سوهو نیست
+یعنی چی؟ خوب گشتی؟
دیگه اختیار خودمو نداشتم تا چشمامو بستم اشکام سرازیر شد باید چکار میکردم چنین افتضاحی میتونست باعث اخراجم بشه
میکاپرا شروع کردن به گشتن اتاق من تمام فکرم پیش اون کسی بود که مخفیانه به اتاق اومده بود.
بکهیون به همراه چانیول و سوهو اومدن داخل تا منو دیدم اومدن سمتم.
بکهیون:جون هی چی شده چرا داری گریه میکنی؟
_همش تقصیر منه...
چانیول:چی تقصیر توئه مگه کسی مرده که اینطوری عزاگرفتی؟
_لباس سوهو شی نیست
بکهیون:چی؟
_موقع فرش قرمز اومدم داخل اتاق در باز بود یکی هم سعی کرده بود رمز گوشیم رو پیدا کنه ولی موفق نشده بود من فکر کردم فقط برای اطلاعات گوشیم اومده بود ولی الان دیدم لباس نیست من معذرت میخوام همش تقصیر منه.راوی:
سوهو لیوان آبی رو پر کرد و داد دست جون هی. می دونست که تقصیر جون هی نیست به هر حال اکسو کم دشمن نداشت ولی اجرا بدون لیدر خیلی بد بود و همه اینو خوب میدونستن حتی بکهیونی که به جون هی قول میداد همه چیز درست میشه.
خبر گم شدن لباس به منیجر و بقیه اعضارسید منیجر هم با عصبانیت در اتاق رو باز کرد.
منیجر:کیم جون هی! چه توضیحی برای این حواس پرتیات داری اول که موقع فرش قرمز غیبت میزنه و حالا هم که لباس سوهو رو گم کردی. از اولم نباید مسئولیت لباسا رو به یه استایلیست میسپردن.
با سر و صدای اتاق اکسو اعضا و میکاپرای ردولوت کنجکاو شدن و از اتاقشون بیرون اومدن بجز یکی که راحت روی صندلی نشسته بود و لبخند میزد.
با حرفای چانیول و سوهو منیجر آروم تر شد و سعی کرد از جون هی بپرسه که امروز چکارا کرده.
_امروز لباسا رو که تحویل گرفتم مستقیم گذاشتمشون داخل ون اس ام و بی معطلی اومدیم اینجا بعدم لباسا رو دوباره چک کردم و اکسو رو آماده کردم همین قسم میخورم تا قبل از فرش قرمز لباس سوهو سر جاش بود.
YOU ARE READING
Lucky_بکهیون
Romanceچی میشه اگه خواننده معروف و پر انرژی اکسو بیون بکهیون و استایلیست تازه استخدام شده اس ام کیم جون هی که از شانس بد یا خوب، شباهت زیادی به بکهیون داره مجبور بشن هر روز همدیگه رو ببینن؟