جون هی:
تا حالا باوراتون خراب شده؟ شده فکر کنین دو قدمی آرزوهاتونین، بعد متوجه شین که همش توهم بوده؟
وقتی یکی رو خیلی دوست داری توقعت میره بالا. دلت میخواد همون قدر که دوستش داری اونم بهت اهمیت بده. ناراحتیم بیشتر از احساس بکهیون به من بود تا کار بچگونش. همین که فکر میکردم اون همه رفتار و مهربونی فقط و فقط جبران یا هر چیزی جز عشق و علاقه بوده نابودم میکرد.
وقتی بغلم کرد و ضربان قلبش رو حس کردم دیگه نتونستم تحمل کنم اگه می موندم نمی دونستم می تونم جلوی احساساتمو بگیرم یا نه.
فقط رفتم نمی دونم کجا فقط از بین شهرک سینمایی راهی رو رفتم که کمترین تردد رو داشته باشه تا از دست نگاهای کنجکاوشون راحت شم.
وقتی دیدم کسی دنبالم نمیاد قدمامو آروم کردم و بیشتر گریه کردم. حتی اونقدری براش مهم نبودم که دنبالم بیاد. معلومه که مهم نیست اون بیون بکهیونه و من...
همونجا ایستادم واقعیت همین بود شاید توقع من زیادی بود...داشتن یه خواننده معروف که تو کل دنیا طرفدار داره...
با ضربه محکمی که بهم خورد از فکر بیرون اومدم منتظر بودم بخورم زمین ولی بجاش دو تا بازوی گرم حلقه شد دورم و صدای گرم تر ازاونا که کنار گوشم قلبمو زیر و رو کرد.
بکهیون:حق نداری اینطوری بزاری و بری کدوم مجرمیو بدون دفاع محکوم میکنن؟
جوابم جز هق هق گریه چیز دیگه ای نبود.
بکهیون: نمی خواستم اونقدر بترسی فکر میکردم مثل دفعه های قبل سریع میای تلافی میکنی...نمی دونستم کارت به بیمارستان میکشه...باور کن جون هی راست میگم...قسم می خورم که قصد آزارتو نداشتم...یعنی اصلا دوست ندارم آزار ببینی...
لرزش بدنم داشت بیشتر میشد ولی نه از لرزش خودم، بکهیون داشت می لرزید حتی دستاش رو شکمم میلرزید و روی شونم احساس خیسی میکردم.
بکهیون: حتی اون موقع ها که اذیتت میکردم دوست داشتم همیشه سالم و سرحال باشی تا بازم سر به سر هم بگذاریم...باور کن جون هی...بکهیون دوست نداره بقیه صدمه ببینن.
به اینجا که رسید سرش رو گذاشت روی شونم و گریه کرد. قلبم ایستاد...من چکار کردم؟...من باعث گریش شدم دستمو گذاشتم روی دستش و آروم از هم بازشون کردم.
بکهیون:
یعنی حرفامو باور نکرد؟ منو نبخشید. نمی تونستم رفتنش رو ببینم سرمو انداختم پایین و دستامو از دورش باز کردم. تنش که ازم دور شد یخ کردم...رفت...
ولی...عطر تنش نزدیک تر شد...خیلی نزدیک...یعنی این دستا که الان روی کمرمه دستای جون هیِ؟گرما باز به تنم برگشت و دوباره سرمو گذاشتم روی شونش و محکم بغلش کردم. منو بخشیده بود دستاش که تمام مدت سر و کمرم رو نوازش میکرد اینو می گفت. چه حس خوبی بود تنش توی بغلم با اون آستینای گشاد گم شده بود...این حس،حس مالکیته مگه نه؟
از وقتی که دوباره به اتاق گریم برگشته بودیم هیچ کدوم سکوت بینمون رو نشکستیم.
به خاطر گریه ام مجبور شد دوباره صورتمو گریم کنه منم خیره شدم به صورتش که نه لبخند میزد و نه اخم میکرد. چشمای خودشم از گریه قرمز بود.
جون هی:کار من تموم شد.
تا خواست بره مچ دستش رو گرفتم.
_منو بخشیدی؟
جون هی:اگه نبخشیده بودم الان اینجا نبودم.
دستش رو ول کردم که بره. همین که رفت لبخند زدم .جون هی:
یون جی:پس اتفاق اون روز کار بکهیون بود؟
_آره...فقط جون خودت به اوپا نگو اگه بفهمه تیکه اش میکنه.
یون جی پرید طرفم و از گردنم آویزون شد.
یون جی:این یعنی بخشیدیش؟
_بیا پایین دختر گردنمو شکستی...آره بخشیدمش چون...
یون جی: چون دوستش داری.
فقط لبخند زدم.
یون جی: آیگو چشماشو نگاه کن چه برقی میزنن....
دوباره خواست طرفم بیاد که در زدن و فضول خانم خودش رفت در رو باز کرد انگار نه انگار اتاق منه. آروم حرف میزد نمی شنیدم ولی بعد چند دقیقه با یه جعبه روی تخت نشست.
_بفرما صاحبخونه شو
یون جی:چشم خواهر شوهر
_یااا
یون جی: بیا ببینیم توی این جعبه چیه!
خودش بازش کرد و در کمال تعجب جون هی، همون خرگوشی که بکهیون پیداش کرده بود رو توی جعبه دیدم.
_جون هی!
+ حالت خوبه؟ الان داری خودتو صدا میکنی؟
_نه باهوش خانم اسم این خرگوش جون هیه. خرگوش بکهیونه.
+اووووو، چه رمانتیک فقط یکم شبیه نیستید حیفه
_آره واقعا من کجا شکل اینم.
+آخه خرگوش به این نازی کجا شبیه توعه؟ به این خرگوشه توهین شده.
_یون جی! اصلا پاشو برو خونتون
کاغذ داخل جعبه رو برداشت
+که تنها باشی و نامه عاشقانه بخونی؟
تاخواستم بزنمش گوشیم زنگ خورد تماس تصویری از طرف بکهیون! سریع رفتم طرف آینه موهامو مرتب کردم و جواب دادم.
_یااا مگه اینجا پانسیونه اینو فرستادی پیش من؟
بکهیون:سلام مرسی منم خوبم تو خوبی.
_سلام
+خب چکار کنم دو روز آینده برای آلبوم ریپکیج تمرین داریم کسی نیست به جون هی رسیدگی کنه.
_گفتن اینا تماس تصویری می خواست؟
+می خواستم محل نگه داری جون هی رو ببینم خیالم راحت شه
_دیدی؟خیالت راحت شد؟ قطع کنم؟
+ نه نه قطع نکن در مورد غذاهاش باید بهت بگم.
_بگو میشنوم
+بهتره بنویسی یادت نره. روزی سه بار مکملی که توی جعبه گذاشتمو بهش میدی...جای خوابش گرم و نرم باشه ترجیحا از پر...صبحا حتما با صدای آهنگام از خواب بیدارش کن وگرنه بداخلاق میشه...عکسمم بزار کنارش که دلتنگم نشه...هر دوساعتی یکبارم آب هویج بهش بده
_تموم شد؟
بکهیون:ن
نه... راستی آب معدنی بهش بده دندوناش حساسه
_قطع میکنم.
+ ای بابا صبر کن هنوز مونده....
_خب
+چیزه به جون هی بگو دوستش دارم تماس رو خودش قطع کرد
YOU ARE READING
Lucky_بکهیون
Romanceچی میشه اگه خواننده معروف و پر انرژی اکسو بیون بکهیون و استایلیست تازه استخدام شده اس ام کیم جون هی که از شانس بد یا خوب، شباهت زیادی به بکهیون داره مجبور بشن هر روز همدیگه رو ببینن؟