𝕭𝖗𝖊𝖆𝖙𝖍 1

2.2K 272 183
                                    

صدای نفس نفس زدناش با قدم های محکمش که به کف اسفالت برخورد میکرد، تو دل تاریکی شب میپیچید.

چاله های پر شده از ابی که بخاطر بارون دیشب بود، روی زمین خودنمایی میکردن، سر تا پای پسری که داشت برای نجات جونش میدوید رو خیس میکردن.

توی کوچه ای پیچید تا نفسی بگیره. دوباره صدای قدم های اون مردا رو شنید. لعنتی فرستاد و سعی کرد تو کوچه پس کوچه ها ردشو گم‌ کنه.

به خاطر سُر بودن تکه ای از اسفالت، محکم روی زمین افتاد و علاوه بر زخمی شدن ارنجش، کمرش هم درد گرفت.

از درد به خودش پیچید اما الان وقت ناله کردن نبود. بزور سر پا ایستاد و این سری، با سرعت کمتر و کمی لنگ لنگان، ادامه مسیرشو رفت.

شلوارش گِلی و لباساش نم دار شده بودن. موهای بلندش به سرش چسبیده بودن و تارهای موهاش روی صورتش میومدن و جلوی دیدش رو میگرفتن.

مسیرشو ادامه داد تا به اخرین کوچه رسید. صدای صحبت کردن ‌کسایی که دنبالش بودن به گوشش میخورد . دیگه داشت گریش میگرفت. کجای زندگیش راه اشتباه و رفته بود که این بلاها سرش میومد؟

زیر چراغ های نوری که سوسوی کمی از روشنایی رو به خیابون میتابوندن، یه ناجی رو دید. کسی که شاید میتونست اونو نجات بده...

****

" بُکش بکش بکش بکش "

صدای فریاد تماشاچیای اطراف رینگ باعث میشد از شدت هیجان قلبش به لرز در بیاد.

قطرات درشت عرق از موهای روی پیشونیش به سمت پایین سر میخوردن و روی زمین رنگ و رو رفته رینگ میفتادن.

حریف درشت هیکلش روی زمین دراز کشیده بود و حتی نای بالا اوردن دستش رو هم نداشت. چیز عجیبی نبود. رقیبای سئو چانگبین همیشه اخر هر مسابقه به یه همچین روزی میفتادن.

با پشت دستش رطوبت ناشی از عرق روی صورتش رو پاک کرد. روی شکم حریفش نشست و صورتشو نشونه گرفت. مشت محکمی به سمت راست صورت مرد زد که باعث شد مرد فریاد دردناکی بزنه.

بعد از زدن ضربه دوم مرد بیهوش و بی جون وسط رینگ افتاد و این فریاد خوشحالی تماشاچیا بود که کل فضای زیرزمین رو اشغال کرده بود.

سئو چانگبین، یکی از برترین مبارزای زیرزمینی بوکس، مردی که تمام سرمایه گذارا همیشه روش شرط میبستن و کلی طرفدار بین مردم داشت، وسط رینگ ایستاده بود و با پوزخند همیشگیش به مردم هیجان زده نگاه میکرد.

𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Where stories live. Discover now