𝕭𝖗𝖊𝖆𝖙𝖍 5

812 225 238
                                    

مرد رو به روی اون دوتا قرار گرفت و لبخند گرمی زد

+ به به سئو چانگبین! برای اولین باره که میبینم با یه نفر دیگه داری صحبت میکنی. اصلا اولین باره که کسیو باهات میبینم!

چانگبین چشماشو تو حدقه چرخوند و غرید

- با مینهو ام صحبت میکنم پس جای این همه تعجب نیست

مرد رکابیه جذبی که تنش بود رو در اورد و با یه تیشرت مشکی تعویض کرد. هیونجین که تا اون لحظه ساکت بود ناگهان از جا پرید

+ هی هی نمیتونی اینطوری جلوی بقیه لخت شی که!

مرد خنده بلندی کرد که لب های قلبی شکلش بیشتر از قبل نشون داده شدن

- بیخیال مجبورم. چانگبین خوشش نمیاد با لباسی که بوی عرق میده جلوش بشینی و صحبت کنی

هیونجین نگاهی به چانگبین که دست به سینه نشسته بود و به مرد نگاه میکرد، انداخت. دوباره سر جاش برگشت.

مرد صندلیی برداشت و جلوی اون دوتا نشست. با همون خنده رو لبش به چانگبین گفت

+ خب چیکار داری؟

چانگبین خودشو جلو کشید و با دستش به هیونجین اشاره کرد

- اول بزار معرفی کنم. هوانگ هیونجین...

چی باید میگفت؟ دوست من؟ یا کسی که کمتر از ۲۴ ساعته میشناسمش؟ نفس عمیقی کشید و تصمیم گرفت بیخیال نسبت دادن هیونجین به خودش بشه

- قبلا باریستا بوده و اینطور که خودش میگه تو کارش وارده

رو به هیونجین کرد

- اینم مربی منه. بنگ کریستوفر چان

هیونجین سریع بلند شد و برای مردی که تازه اسمشو فهمیده بود، تعظیم کوتاهی کرد. بعد این که سر جاش برگشت چان گفت

+ فکر کنم بقیشو میتونم حدس بزنم. میخوای واسه کافه ام پیشنهادش بدی؟

چانگبین سری برای تایید حرف چان تکون داد

+ خیلی دلم میخواد ازت بپرسم که چجوری این پسر جذاب و میشناسی ولی میدونم جوابی دریافت نمیکنم پس بیخیال کنجکاویم میشم. شایدم بعدا از خود این پسر بپرسم . بهرحال...

نگاهی به پسر انداخت و لبخندشو بزرگتر کرد
+ چهره جذابی داری. اگه کارت خوب باشه استخدامت میکنم چون شدیدا به یه باریستا نیازمندم

𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant