𝕻𝖆𝖎𝖓 43

533 160 92
                                    

دست‌های کثیف شده‌اش رو با دستمال مرطوبی که از راننده گرفته بود، پاک کرد و رو به منشی کانگ کرد.

- ماشین خفنیه... از این دیگه پیدا نمیشه اصلا. حتما خیلی مایه دارین از اینا برمیدارین نه؟

+ فضولیش به تو نیومده... پولتو بگیر برو

وویونگ، نچی کرد و دستی به شونه منشی کانگ کشید

- عههه انقدر ضد حال نباش. ادم اصن میبینتتون میفهمه از این خفنای جامعه‌این. بگذریم... هزینش میشه...

انگشت‌هاش رو بالا اورد و تظاهر به شمردن کرد

- میشه ۸۰ هزار وون
+ چرت نگو... کی واسه یه پنچر گیری ساده ۸۰ تا میگیره؟

راننده رو به وویونگ گفت و پسر، فقط شونه‌ای بالا انداخت.

- هیونگ خودت به این برهوت نگا کن. اگه من نمیومدم داشتین تا یه ساعت دیگه اینجا مگس میپروندین. با این ماشینی که دارین فکر نکنم ۸۰ تا چیز زیادی باشه...

و دستی به کاپوتش کشید. سونگمین به پسر نگاه کرد. حوصله دردسر نداشت پس به منشی کانگ گفت

- پولشو بده بره رد کارش
+ اما قربان...

منشی کانگ کمی به جلو اومد

+ پول نقد همراهمون نیست...

سردرد سونگمین داشت رو به افزایش میرفت. انقدر نورون به نورون مغزش درد میکرد که بدون فکر اضافه تنها چند کلمه بیان کرد

- پس بیارینش کاخ بهش بدین

و دوباره سرش رو به شیشه تکیه داد. بعد گفتن تصمیم سونگمین به وویونگ، پسر سوار موتورش شد و دنبال ماشین اونا راه افتاد. فکر نمیکرد نقشه‌اش به همین راحتی بگیره... موفقیتش رو مدیون سردرد نا به هنگام سونگمین میبود!

به محض رسیدنشون به کاخ، وویونگ موتور رو به داخل باغ اورد و گوشه ای ایستاد. منشی کانگ و سونگمین از ماشین پیاده شدن و نگهبانا به سمتشون اومدن.

منشی کانگ به یکی از نگهبانا دستور داد که هزینه وویونگ رو بپردازن اما پسر، زودتر به سمت وویونگ و سونگمین حرکت کرد.

- گفتم همچین ماشینی باید مال یه ادم خفنی باشه... ولی واقعا فکر‌ نمیکردم مافیایی چیزی باشی.

چشم غره سونگمین نصیبش شد که پسر رو چند قدم به عقب برد. دستاش رو به حالت تسلیم دراورد و با خنده گفت

𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Where stories live. Discover now