𝕻𝖔𝖎𝖘𝖔𝖓 33

523 158 125
                                    

چان، بعد از گرفتن نفسی، قامتشو راست کرد و بدون این که نگاهی به اطرافش بکنه، رو به ته سونگ تعظیم کرد

+ بابت تاخیرم من و ببخشید. ترافیک بود نشد سر موقع برسم

ته سونگ سری تکون داد. بی قانونی روی مخش میرفت و چان هم یکی از افراد بی قانون بود.

- گفته بودم سری بعد که دیر کنی یه گلوله تو مغزت خالی میکنم ها؟

نیشخند واضح چان، خط بزرگی روی اعصاب ته سونگ می انداخت.

+ قربان! خودتونم میدونین اگه من نباشم نصف معاملاتتون شکل نمیگیره. به یکی با سطح روابط بالا مثل من احتیاج دارین... این طور نیست؟!

چشم غره ای از سمت ته سونگ دریافت کرد. خنده ارومی کرد و سرش رو به سمت وویونگ و جکسون و مارک برگردوند.

سری براشون تکون داد و سمت راستش رو نگاه کرد و خشکش زد!

با صدای نسبتا بلندی که نشون دهنده میزان تعجبش بود پرسید

+ ش...شما دوتا اینجا چه غلطی میکنین؟!

مینهو ناباور قدمی به جلو برداشت و خواست چیزی بگه که چانگبین پیش قدم شد

- اینو ما باید بپرسیم هیونگ. اینجا چیکار میکنی؟!

چان به تته پته افتاد. نمیدونست چرا یهو انقدر براش مهم شده بود که شاگرداش، از شغل مخفیش خبردار شده بودن! شایدم نمیخواست خبرش به گوش فلیکس برسه.

کسی که به تازگی، رنگ جدیدی به دنیاش اضافه کرده بود!

مینهو طبق عادت همیشگیش، پلک هاش رو محکم روی هم فشرد تا اوضاع رو تحلیل کنه. سکوت چان رو مخش بود پس رو به عموش کرد.

- چان هیونگ... نه یعنی این اقا اینجا چیکارست عمو؟!

خطاب شدن رئیسش به عنوان عموی مینهو، دوباره شوک بزرگی به چان وارد کرد. گیج شده بود! مینهو هیچ وقت براش از زندگی گذشتش تعریف نکرده بود... و‌اگه اون واقعا پسر لی دان ته بود، حالا دلیل تعریف نکردن زندگیش رو میفهمید.

+ تو پسر لی دان ته ای؟!
- تو بابامو میشناختی هیونگ؟

قبل این که چان جوابی بده، ته سونگ که از بحث بین اونا گیج شده بود با صدای بلندی همه رو ساکت کرد.

- ساکت شین! گیج شدم. اینجا چخبره؟ شماها همو میشناسین؟!

چانگبین لب زد

𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz