همشون با چشمای گشاد شده به هیونجینی که لبخند از لبش کنار نمیرفت، زل زده بودن.
هنوز کافه باز نشده بود و با این خبری که شنیده بودن، قطعا هیچکس فعلا نمیخواست کسی بیاد و مزاحمشون بشه!
- الان تو داری میگی با چانگبین قرار میزاری؟ مطمئنی منظورت همون چانگبین خودمونه؟
هیونجین به سمت چان، سری تکون داد
+ اره هیونگ، سئو چانگبین! ما داریم باهم قرار میزاریم
چان روی یکی از صندلیا ولو شد و خنده عصبی ای کرد
- هی پسر! من تمام عمری که میشناختمش تلاش کردم به یکی وصلش کنم چه دختر چه پسر . افاقه نکرد! دیگه کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم شاید گرایش به هیچ جنسیتی نداره. تو دقیقا چیکار کردی که این مادر فولاد زره شد؟
فلیکس و جونگین به سمت هیونجین رفتن و فلیکس از دست هیونجین اویزون شد
- هی هیونگ! جدی جدی داری با اون مجسمه یوبس و اخمالو قرار میزاری؟
هیونجین اخم مصنوعی ای کرد
+ این مجسمه فقط با شماها اینجوریه. اخلاقش با من کلا فرق میکنه
جونگین خنده ای کرد و دستی به پشت سرش کشید
- حسودیم شد
همه به خنده افتادن و این صدای چان بود که بالاخره بحثشونو تموم کرد
+ خب بهرحال تبریک میگم به جفتتون. فکر کنم باید از چانگبینم یه شیرینی بگیرم هرچند مطمئن نیستم وقتی بهش بگم، بجاش مشت مهمونم نکنه!
فلیکس زیر چشمی به چانی که داشت با لبای قلبی شکلش میخندید نگاه کرد.
دلش میخواست بدونه طعم اون لبا چجوریه!
شکلات؟ یا قهوه؟ نه چان از قهوه بدش میومد. شاید کارامل؟
سری تکون داد تا از این فکرا بیرون بیاد. فکر کردن به این چیزا، کار بیهوده ای بود که فقط قلبش رو به چیزای غیر ممکن، امیدوار میکرد.
اهی کشید و به سمت اتاقکش رفت.
اون روز به علت این که وسط هفته بود، سرشون خلوت شده بود و همین باعث شد، فلیکس وقت کنه و چند تا کاپ کیک کوچیک درست کنه.
بعد اتمام کارشون، پسرک کیک هارو داخل جعبه ای گذاشت و وقتی چان و دم در دید که ایستاده ومنتظر فلیکسه تا در کافه رو قفل کنه، پا تند کرد و به سمتش رفت.
ESTÁS LEYENDO
𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]
Fanficتنها ارزوش این بود که همیشه بتونه با ریتم نفس های پسر کوچیکتر بخوابه اما کائنات هیچ وقت به خواسته های ادما اهمیتی نمیدن... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒋𝒊𝒏 , 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙 , 𝒎𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒅𝒓𝒂𝒎 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒔𝒎𝒖𝒕 , 𝒅𝒂𝒓𝒌