𝕭𝖑𝖔𝖔𝖉 21

611 177 150
                                    

دم در کافه، منتظر چانگبین بود تا دنبالش بیاد. نسیم خنکی میوزید و باعث میشد، پسر دستاشو بهم بماله تا از گرمای ایجاد شده از اصطکاک، سرمای دستای ظریفش رو کمی کاهش بده.

دستاش رو مشت کرد و جلوی دهنش برد. نفسش رو بیرون داد و رطوبت و گرما رو به دستاش هدیه داد.
پس چرا چانگبین نمیومد؟

اهی کشید و به جونگین که اخرین نفر از کافه بیرون زد و در و قفل کرد خیره شد.

- داری میری؟
+ اره. چانگبین هیونگ هنوز نیومده؟ زنگش میزدی خب!
- گوشیش و جواب نمیده. فکر کنم خونه جا گذاشته

جونگین سری تکون داد. دلش میخواست پیش پسر بمونه اما کارهای مهمتری برای انجام دادن داشت و باید میرفت‌.

+ اوکی پس مواظب خودت باش هیونگ

برای پسر کوچکتر سری تکون داد و بعد از این که از جلوی چشمش محو شد، دوباره به مسیر اومدن چانگبین نگاه کرد. همین امشب که چان کافه رو زودتر تعطیل کرده بود و هوا هم سرد بود باید دیر میکرد؟ روزای دیگه که قبل پایان ساعت کارشون توی کافه پیداش میشد!

با حس کردن سنگینی چیزی رو شونش و بعد، استشمام عطر تلخی، سرش رو بالا اورد و به سونگمینی که کنارش ایستاده بود خیره شد.

سونگمین، کتش رو، روی شونه های ظریف پسر انداخته بود و لبخند به لب داشت

- سردت بود!

هیونجین دست پاچه، تکیه شو از دیوار گرفت و کت رو دراورد. اون جسم مشکی و گرم رو جلوی چشم های سونگمین گرفت.

+ نه نه هوا سرده! اینجوری خودتون سردتون میشه

سونگمین کت رو دوباره روی شونه های هیونجین انداخت و دستی به شونه پسر زد. به چشماش خیره شد و با اطمینان گفت

- من خوبم. بذار باشه!

هیونجین باشه زیر لبی ای گفت و دوباره نگاهشو به جاده دوخت. ماشین ها بنظرش امشب بیش از حد کم شده بودن و خیابون خیلی خلوت به نظر میرسید.

- منتظر کسی هستی؟
+ دوست پسرم
- همون که هیکل بزرگی داره و خیلی اخمالوده؟

هیونجین خنده ای به توصیف چانگبین از زبون مرد کرد

+ اره همون
- پس چرا نیومده دنبالت؟
+ چان هیونگ، رئیس کافه، امشب زودتر تعطیل کرد واسه همین در اصل باید یه ربع دیگه چانگبین بیاد دنبالم. پس هنوز باید منتظرش وایسم.

سونگمین اشاره ای به ماشین مدل بالایی که گوشه خیابون شده بود کرد

- میخوای من برسونمت؟

𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin