بطری خالی سوجو رو، روی زمین پرت کرد و خورده شیشه هاش، بین هزاران خورده شیشه دیگه گم شد.
چندمین بطری ای بود که میخورد؟ قطعا نمیدونست!
حتی اگر هم میشمردشون، الان از شدت مستی نمیتونست عددا رو از هم تفکیک کنه.کل خونه بوی الکل و مشروب گرفته بود. خیلی وقت بود که دیگه اینجوری سمت الکل نرفته بود اما دعوای امشبش با پسر، دوباره اونو به زندگیه جهنمیه قبلیش برگردوند.
بطری دیگه ای براش نمونده بود. از جا بلند شد و تلو تلو خوران، به سمت اشپزخونه رفت تا شاید با زیر و رو کردنش، یه بطریه دیگه پیدا کنه و باهاش بغضش رو قورت بده.
بعد گشتن کابینتا، به سمت یخچال قدم برداشت. درشو باز کرد و با دیدن بطری نصفه نیمه سوجو، برش داشت و همونجا سر کشید.
کل بطری رو با سوزش شدید گلوش نوشید و وقتی خواست در یخچال رو ببنده، چشمش به کیک کوچیکی ته طبقه اخر یخچال خورد.
با تعجب دست انداخت و از یخچال بیرونش اورد. کمی مکث کرد تا چشمای مستش، بتونن نوشته های قرمز روی کیک رو بخونن
" تولدت مبارک بینی من"
امشب تولدش بود؟ هیونجین اینو براش درست کرده بود؟ نمیتونست تاریخ اون روز رو به یاد بیاره اما اگه هیونجین این و براش درست کرده بود، قطعا تولدش بوده!
بغضش شدید تر شد. خودشم میدونست چه حرفای بی رحمانه ای به پسرکش زده. انقدر از دیدن اون مردک که انگشتش رو روی صورت پسرکش میکشید عصبانی شده بود که نمیدونست چجوری خشمش رو فرو کش کنه. همه اش رو سر هیونجینش خالی کرده بود!
اهی کشید و کیک رو، روی اپن گذاشت. انگشتش رو توی کیک زد و خامه اش رو به دهن کشید.
بغض داشت. پسرک میخواسته براش تولد بگیره و اون با قضاوت مزخرفش، همه چیو خراب کرده بود.
سرش رو لای دستاش گرفت. از درون شکسته بود. دلش برای پسرک تنگ شده بود. چند ساعت بیشتر نبود که از خونه رفته بود اما دل تنگش بود.
سرش رو بالا اورد و چشمش به جعبه چوبی افتاد. یادش اومد اون رو توی دستای هیونجین دیده بود. با وجود اون همه مستی، هنوز تمام جزئیاتی که مربوط به پسر بود رو واضح به خاطر داشت.
سرش گیج میرفت و چشماش تا به تا میدید. نزدیک بود بیفته که با دستش، لبه اپن رو گرفت و مانع از برخورد سرش به زمین شد.
همونجوری که دستش رو، روی سرش گذاشته بود و با دست دیگش، لبه اپن رو برای حفظ تعادلش نگه داشته بود، به سمت جعبه رفت.
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝑻𝒐𝒙𝒊𝒄 𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔 [𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅]
Fanficتنها ارزوش این بود که همیشه بتونه با ریتم نفس های پسر کوچیکتر بخوابه اما کائنات هیچ وقت به خواسته های ادما اهمیتی نمیدن... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒋𝒊𝒏 , 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙 , 𝒎𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒅𝒓𝒂𝒎 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒔𝒎𝒖𝒕 , 𝒅𝒂𝒓𝒌