✨💦Savior💦✨part:27

543 177 41
                                    


_:بیون....داری از کاری که کردم پشیمونم میکنی!

با شنیدن هق هق های احمقانه پسر داخل اتاق که بنظر می‌رسید خودش رو حبس کرده باشه،گفت و وقتی که بیشتر شدن گریه اون احمق، همچنین بوی شکوفه های گیلاس که انگار بارون درحال خیس کردنشون باشه رو احساس کرد،نفس عمیقی کشید و با لب هایی که به وضوح خط شده بودن،به دری که به شیک ترین حالت ممکن به روش بسته شده بود خیره موند...

_:همین الان بیا بیرون بیون...

با لحن خطرناکی گفت و وقتی که حس کرد پسر امگاطور برای چند لحظه ساکت شد و بعد هم برای بار چندم در روز شروع به گریه کردن کرد،درمونده و البته پوکر شده،به در جلوش کوبید و وقتی احساس کرد اون در لعنت شده هم جزوی از اموال دوتاشونه و اگه بشکنه قطعا بدبخت شدن،فقط فاک بلندی گفت و با حس اعصابی که بیشتر از این رد داده تر نمیشد،نفس عمیقی کشید....

+:تو اولینمو ازم دزدیدی!

_: همینطوره و راجبش ناراحت هم نیستم امگا..

بکهیون با حرفی که از طرف چانیول شنید و لحن سرد شده ی آلفا رو احساس کرد،کمی تو جاش تکون خورد و وقتی که موضوع بوسیده شدنش توسط اون احمق رو به یاد آورد،نفس عمیقی کشید و با بالا بردن صورتش،سعی کرد اشک های حلقه زده ی داخل چشم هاش رو کنترل کنه..!
بکهیون عقیده داشت بوسه اول کوفتیش باید بین خودش و کسی که واقعا دوستش داشت اتفاق می افتاد و بعدش هم جوری قربون صدقه هم میرفتن و توی بغل همدیگه چلونده میشدن که فقط یه مشت استخوان ازشون باقی می موند...و اونهم قطعا غذای سگ داخل خیابون میشد...
نه اینطوری..قطعا نه...

_:بیا بیرون باهم صحبت کنیم بکهیون...

با شنیدن دوباره ی صدای آلفا،نفس عمیق دیگه ای کشید و با جونی که به سختی داخل بدنش مونده بود و اون رو سرپا نگه داشته بود،به طرف در حرکت کرد و با تردید دستگیره اش رو داخل دست های ظریفش گرفت و به آرومی کشید..
چانیول با دیدن صورت افروخته شده و قرمز پسری که حالا درست عین یه گرگ وحشی بهش خیره شده بود و درآخر با شرم نگاهش رو ازش دزدید،تک خند کوتاهی زد و با فرو بردن دست راستش داخل موهای سیاه رنگ و پر پشتش،نفس عمیقی کشید..
وااو...حالا که فکرش رو میکرد چجوری پسری رو بوسیده بود که از قضا اون پسر فقط یه امگای پرپر شده و بدبخت بوده و اون پسر هم بیون بکهیون کسیه که از قبیله کوفتیش نجاتش داده؟
چانیول واقعا یه آلفای حشری یا خیلی بی توجه و بیخیال نبود...آلفا شاید یکم رو مخ و اذیت کننده بود،ولی هرگز به اینکه با راه رفتن روی قلب دیگران چقدر باعث ناراحتیشون میشه فکر نمی‌کرد...اون مرد خوبی بود...

_:باید ازت عذر خواهی کنم؟
متاسفم بکهیون شی

+:با عذر خواهی فاکیت لب من عوض میشه یا جای بوسه تو برداشته میشه؟

🪐🔮𝚂𝚊𝚟𝚒𝚘𝚛🔮🪐ناجـیOù les histoires vivent. Découvrez maintenant