✨🌩️Savior🌩️✨ part:35

422 140 39
                                    

+:تو باید پورن ببینی !

بکهیون با ذوق و البته نیشخند های منظور داری که معمولا داخل چهره اش ظاهر نمیشدن، تقریبا فریاد زد و با یاد آوری اینکه دقیقا خونه چه کسی هستن و حتی آقای اوه هم داخل این خونه‌ی لعنت شده هست،کم کم نیشِ زیادی بازش رو کامل جمع کرد.
هرچند با خیره شدن به سهونی که انگار هرگز قصد نداشت تغییری داخل چهره بی حس و پوکر شده اش ایجاد بکنه،دوباره لبخند کوتاهی زد و با دقیق خیره شدن به چشم های سهون که از همون اول دیدارشون تار و تیره بنظر میرسیدن،متوجه حرف زدنش شد.

:فکر می‌کنی اونقدری احمق و گیج هستم که با دیدن یه سری فیلم مسخره و +۱۸ گرایش عادی مردم رو بدست بیارم ؟
وااو واقعا..تو گاهی اوقات خیلی احمق میشی آقای مشاور !

+:میدونم که تصمیم عجیبیه و شاید تغییری درونت ایجاد نشه،اما به هرحال باید سعی کنیم تا آقای اوه رو ناامید نکنیم مگه نه سهونی؟
میدونی که چاره دیگه ای نداری...

بکهیون با لبخند کوتاهی گفت و با جلو کشیدن لپ تاپ اجاره ای که آقای اوه اون رو برای مدتی که قرار بود به سهون مشاوره بده بهش داده بود و ازش خواسته بود تا برای راه درستی ازش استفاده بکنه،لبخندش رو کش آورد و با وصل شدن اون لپ تاپ به وای فای اون نزدیکی،نیشخند گنده ای زد و با خیره شدن به سهون،متوجه حالت "این قطعا یه احمق رد داده ست "شد..

:می‌دونستی خیلی احمقی؟

+:معلومه که میدونم..
یکی هم درست مثل تو هر روز احمق خطابم می‌کنه !

بکهیون با یاد آوری چانیولی که احتمالا الان در حال استراحت کردن بود با از بین بردن نیشخندش و به وجود آوردن لبخند ملیحی زمزمه کرد و سهون که برای دونستن اون فرد کمی کنجکاو شده بود،به طرف پسر کوچکتر که حالا با لبخند درخشانی درون اون لپ تاپ و محتوای داخلش غرق شده بود،خیز برداشت.

:چی سرچ میکنی مستر بیون ؟

+:چیزی که سهون کوچولوی داخل شلوارت رو بلند بکنه !

بکهیون بدون ایجاد کردن سانسوری به راحتی بیان کرد و با نیشخندی که از دیدن یکی از ویدیو های اون سایت روی لبش به وجود اومده بود،با حالت مرموزی به طرف سهونی که دست به سینه پیشش نشسته بود،برگشت و باعث شد سهون چند ثانیه از دیدن این چهره بکهیون بترسه..البته که سهون داستان ما با لبخند های ترسناک بکهیون که احتمالا هم به زودی اونها رو میدید آشنا نبود.
~~~~
ساعت نزدیک یک شب بود.
دو پسر با تمایلات شبیه ،بدون اینکه حتی متوجه کار احمقانه و البته هدف اصلیشون که دیدن کار های خاک بر سری یک سری زن و مرد بود،حالا با چشم های درشت شده درحال دید زدن پورن های گیی بودن که از قضا موضوعات متفاوتی هم داشتن...
هرچند بکهیون با برداشتن چشم های سرخ شده و درحال سوختنش از روی صفحه لپ تاپ و خیره شدن به ساعتی که حالا دقیقا انگار دقایق پایانی زندگیش رو نشون میدادن،یک دفعه ای اون فیلم سراسر از اطلاعات مفید رو نگه داشت و با خیره شدن به سهونی که وضعیت بهتری از خودش نداشت،تک خند ارومی زد.
بنظر می‌رسید علاوه بر اینکه پسر کنارش رو به راه درست هدایت نکرده بود و باعث نشده بود که حداقل تبدیل به یه بایسکشوال لعنتی بشه،حالا با پایین تنه سیخ شده ای به دیواری خیره شده بود که احتمالا به صحنه خیالاتش تبدیل شده بود.

🪐🔮𝚂𝚊𝚟𝚒𝚘𝚛🔮🪐ناجـیOnde histórias criam vida. Descubra agora