✨🥑Savior🥑✨ part:42

350 119 15
                                    

دست هاش رو از دست های ظریفی که توی خواب هم بیخیال نگه داشتنش نمیشدن،بیرون آورد و سعی کرد با کنترل کردن سرعت نفس ها و آروم تر بیرون اومدن از تخت مشترکشون،اون بچه بدخواب رو بیدار نکنه.
اون هرگز نمی‌خواست امروز اون کیتن غر غرو رو به کمپ کمی خشنش ببره و متوجه نگاه عجیب سربازهاش به بکهیون بشه !
در نتیجه،سریعا مشغول پوشیدن لباس های مخصوصی که داخل کمدش نگه داری میکرد ،شد و در آخر با پوشیدن کت سیاه رنگ و بلندش و به بالا هدایت کردن موهاش ،لبخندی به خودش که همین الانش هم بوی فورومون های افتخار آمیزش در اومده بود زد.
اون فقط یه کوچولو زیادی خودشیفته بود :)

هرچند با دیدن ساعتی که کمی دیر کردش رو نشون میداد،بیخیال لبخند های به قول خودش آلفانماش شد و با پا تند کردن به طرف تختشون که پرنسش اونجا خوابیده بود، بعد از چند ثانیه خم شد و در آخر بوسه ی ریزی روی شقیقه پسر کوچیکتر نشوند.

همینکه اون بچه اونقدر با آرامش خوابیده و حتی بیخیال پخش کردن فورومون های هوس انگیزش شده بود،برای چانیول مثل یک پیشرفت بزرگ به حساب میومد و آلفا واقعا خوشحال بود که پسر کوچیکتر بیخیال اذیت کردنش شده.

+:می‌دونستی حتی بوسیدن تو خواب هم تجاوز به حساب میاد؟

خب آلفا هرگز انتظار نداشت بکهیون ناگهان با بلند شدن از خواب و نشون دادن چشم های قرمز و صدای خش افتاده اش تمام تصوراتش از پرنس روی تخت رو بهم بزنه...
چانیول فقط باز هم یکم زیادی در توصیف بکهیونی که روزگار به چپش نبود اغراق کرده بود....

_:نه تا وقتی که من جفت و دوست پسرتم کیتن !

آلفا با نیشخند ریزی زمزمه کرد و با پایین کشیدن ملافه ای که باعث شده بود فقط نیمی از چهره پسر کوچکتر که چشم هاش بود معلوم بشه،سریعا بوسه ی کوتاهی روی لب های بسته و سرخ دوست پسر کوچولوش زد و از این حرکت،علاوه بر اینکه متوجه ضربان قلب خیلی تند شده خودش شد،بکهیونی رو دید که لپ هاش سرخ شده بودن..

+:سر صبحی ام بیخیال لاس زدن نمیشی !.....
اصلا با این استایل کجا داری میری ؟

بکهیون ناگهان با دقت کردن به موهای کسی که باعث تند تر شدن شمار نفس ها و ضربان قلبش شده بود،زمزمه کوتاهی کرد و سعی کرد با صاف کردن گلوی خش افتاده اش،به این موضوع که آلفاش چقدر بوسیدنی شده فکر نکنه ...

_:لازمه به کمپ برم و بیشتر روی کار ها نظارت بکنم.
مطمئنم اونها هم هنوز افکار بسته خودشون رو دارن و اینکه ازشون بخوام برای نجات امگاها و شهر فاسد شده مون کاری انجام بدن،شاید توی لحظه اول واقعا از نظرشون درست نباشه.

+:درسته
حالا هم برو سعی نکن خوابم رو بهم بزنی !

بکهیون بی توجه به چانیولی که کاملا با جدیت حرف های خودش رو زده بود،با بی‌خیالی تمام گفت و برای اینکه کاملا روی مغز آلفا ردِ پاهای خودش رو به جا بگذاره،خر و پف کوتاهی کرد.

🪐🔮𝚂𝚊𝚟𝚒𝚘𝚛🔮🪐ناجـیTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang