•4•

827 323 287
                                    

امیدوارم لذت ببرید🦋
○●○●○

توی تعطیلات آخر هفته، استن به خونه برگشت. البته این موضوع هیچ مشکلی نداشت و کاملا عادی بود. دروازه‌های یک طرفه‌ای به دنیاهای مختلف، توی زیرزمین ساختمان اصلی وجود داشت. هر اتاق برای یک دروازه. با امضا کردن چند تا برگه و با نظارت می‌تونستی ازشون عبور کنی و این کاملا عادی بود... می‌دونید... کاملا خوب بود. لویی و النور هیچ مشکلی با تنها موندن نداشتند و هیچ‌کدوم از این‌ موارد مشکلی برای سفر اون پسر به وجود نیاورده بود. مشکل اصلی روز دوشنبه موقع‌ ناهار به وجود اومد... وقتی که استن هنوز برنگشته بود و اخبار رسمی به گوش النور و لویی رسید.

دروازه‌ها خراب شده بودند.

ظاهرا صبح زود، سرايدار در حال تمیز کردن راهروی منتهی به اتاقِ دروازه‌ها بوده و در همین حین صدای بلندی رو از داخل سه تا از اتاق‌ها شنیده.

وقتی که درها رو باز کرده تا ببینه چه خبره، متوجه ده تا موجود توی هر اتاق شده که اصلا قرار نبوده توی دانشگاه باشن. هر کدوم از اون‌ها از دنیاهای متفاوتی اومده بودند و همه‌شون حسابی گیج شده بودند. نیمی از اون‌ها حسابی ترسیده بودند و هیچ‌کدومشون قطعا دانشجوی اونجا نبودند.

و این اتفاق توی همه‌ی دنیاها افتاده بود. موجودات متفاوت از سرزمین‌های دیگه سر از المپوس در می‌آوردند، در صورتی که مقصدشون زمین بود... یا برخی به سرزمین عجایب می‌رفتند، در صورتی که مقصدشون ازگارد بود. دیگه هیچ‌کدوم از دروازه ها قابل اعتماد نبودند. در حال حاضر ممکن بود تو رو به هر جایی برسونند.

خلاصه اینکه، دروازه‌ها غیرقابل استفاده و به شدت خطرناک شده بودند. این اتفاق هیچ‌وقتِ هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت نیفتاده بود.

تنها کاری که لویی و النور می‌تونستند انجام بدن شنیدن اون اخبار و نگاه کردن به همدیگه با تعجب و ترس بود.

"اوه خدای من!" النور زمزمه کرد و دستش رو روی دهنش گذاشت. لویی هم تقریبا می‌خواست همین‌کار رو بکنه... حتی دلش می‌خواست گریه کنه. به خاطر استرس و ناراحتی بال‌هاش تکون می‌خوردند و حدود دو اینچ از روی صندلیش بلند شده بود. "استن ممکنه هر جایی باشه."

"ممکنه توی دنیای زیرین یا یه جایی مثل اون گیر افتاده باشه!"

النور زمزمه کرد."ممکنه توی تارتاروس افتاده باشه‌... اوه خدا!"

این فاجعه بود. هیچ‌کس حق ترک کردن دانشگاه رو نداشت و به همه دستور داده شده بود تا به محض تموم کردن ناهارشون به خوابگاه برگردند و برای بقیه روز همونجا بمونند تا کارکنان بتونن جلسه‌ای برقرار کنند و تصمیم بگیرند که با دروازه‌ها و اون موجوداتی که ازشون اومدند، باید چیکار کنند. تحت هیچ شرایطی هیچ‌کدوم از دانشجوها حق رفتن به زیرزمین و اتاق دروازه‌ها رو نداشتند.

Collision [L.S][Z.M]Where stories live. Discover now