همون لحظه که جونگکوک بیشتر از همیشه گیج شده بود و منتظر این بود از خواب بیدار بشه، دو تا از همون موجودات غول پیکر ترسناکی که تو کابوسش دیده بود؛ ظاهر شدن و هیونگ شیک رو گرفتن و بردنش.هیونگ شیک لحظه ی آخر داد زد: جونگکوکا بخودت بیا باید کمکش کنی
جونگکوک: امکان نداره خوابه.. همش خوابه دارم خواب میبینم
سوبین: کاش خواب بود
یونجون: اگه میخوای یخورده اطرافو بگردیم و..
سوبین یا اخم گفت: نخیر نمیشه .. وضعیت و نمیبینی؟ تهیونگ داره شکنجه میشه باید کمکش کنیم
یونجون شونه ای بالا انداخت: خربزه خورده پای لرزش هم بشینه میدونی داره تاوان اذیت کردن منو پس میده تو هم حواست به خودت باشه
جونگکوک دوباره نگاهی به عکس های خودش انداخت... این عکس ها رو به عمرش ندیده بود از نوزادیش تا همین سنش هزاران عکس از سقف آویزون بود ..
سوبین لبخندی زد: تو اتاق من فقط عکس های این سه سالی که باهاتم جمع شده.. خیلی کمن.. اینجا خیلی خوشگل تره
جونگکوک: چرا عکس های من اینجاست؟
سوبین و یونجون با تعجب نگاهش کردن و سوبین گفت: اگه حقیقت عکس ها رو نمیبینی یعنی باور نکردی... جونگکوک تو واقعا تهیونگ و دوس داری مگه نه؟ اگه دوسش داری باور کن چون اینبار هیشکی حاضر نیست کمکش کنه.. فقط تو موندیا هیونگ شیک سونبه نیمم دستگیر شد .. گرچه مطمئن نیستم واقعا بتونی کاری کنی
جونگکوک: چی رو باور کنم.. چرا خوابم داره تبدیل به یه کابوس میشه؟
یونجون پوزخند زد: کابوسات که این شکلی نیست کابوس اوناییه که وقتی تهیونگ رفته بود میدیدی یادت رفته؟ میخوای دوباره برات یاداوری کنم؟
سوبین: چیکار کنیم باور کنه؟
یونجون نیشخند شیطانی ای زد: بیرحمانه با واقعیت روبروش کن
سوبین ترسیده گفت: یعنی چی؟
یونجون دستش و روی چشمای جونگکوک گذاشت و گفت: به خودش باشه تا اخر عمر باور نمیکنه چون مجبور میشه باور کنه تهیونگ تو خطره ولی من مجبورش میکنم واقعیت و ببینه
یونجون که دستاش و برداشت ...
حالا جونگکوک حقیقت اون عکس ها رو میدید ..
توی تموم عکس ها تهیونگ کنارش بود، تهیونگ کوچولویی که قبل از این جونگکوک بچگی هاش و ندیده ..
با همون رنگ موهای سبز آبیش کنار جونگکوک کوچولو میخندید و بازی میکرد، تهیونگ نوجوونی که تو مدرسه کنار جونگکوک نشسته بود و غذا خوردنش و تماشا میکرد، تهیونگی که توی مدرسه، دانشگاه، خونشون، همه جا همراهش بود..
YOU ARE READING
Tosca
Fanfiction(Completed) couples: taekook, namjin genres: secret خلاصه: اصطلاح«توسکا» در زبان انگلیسی به «اشتیاق» یا «دلتنگی» ترجمه میشه و یک نوع افسردگی همراه با اشتیاق رو نشون میده که حاصل ناامیدی از عشقه... مثل وقتی که میدونی هیچ برگشتی در کار نیست اما باز هم...