تهیونگ مثل شب قبل با آغوشش و بالهاش دور تا دور جونگکوک رو محاصره کرد و راحتترین و نرم ترین و گرم ترین تخت خواب دنیا رو برای جونگکوک آماده کرد و اون پسر با خوشحالی دستاش و دور کمر فرشته انداخت و دوباره به خواب رفت.....
.
.جین: خوابالوهای تنبل خوردن بسه دیگه پاشین حداقل یه دور وسطی بازی کنیم مثلا اومدیم سفر و وسط جنگل کمپ زدیم، شما یا خوابین یا میخورین یا حرف میزنین خب اینکارا رو که تو خونه هم میشد انجام داد!
یونگسان: جینا خیلی غر میزنیا به داداشم میگم نگیرتت
سوکجین: فعلا داداشته که دنبال منه تا بگیرمش
جونگکوک: دو دقیقه دعوا نکنید پاشین بریم بازی دیگه هیونگ خودت الان چی میگفتی؟
جین: راس میگی پاشید بازی کنیم زودباشین
خیلی زود دو تا تیم شدن و مونبیول داورشون شد
چند دقیقه بعد با صدای سوت انگشتی مونبیول بازی شروع شد
تو کل بازی سوکجین و یونگسان سر هم داد و بیداد میکردن و جونگکوک از تهیونگ میخواست حرکت بعدی بازیکنا رو بهش لو بده تا بازی و ببرن و جیمین سعی میکرد با حرکات نمایشی خاصش همه رو بخندونه و کاملا هم موفق بود...
.
.
.نامجون ماگش و که پر از قهوه بود از دست جین گرفت و کمی ازش نوشید و بعد همونطور که به بخار دهنش خیره بود، گفت: فکر کنم ما تنها دیوونه هایی هستیم که تو سرمای یک مارس میایم تو دل جنگل و کمپین میزنیم
هوسوک: ولی مزه داد خیلی وقت بود با هم بیرون نیومده بودیم
نامجون: اوم از سه سال پیش تا حالا خیلی کارها رو انجام ندادیم
جونگکوک و تهیونگ شرمنده هر دو سرشونو پایین انداختن
جیمین در حالیکه دماغش و بالا میکشید، گفت: اونقدرام هوا سرد نیست
یونگی گردنش و گرفت و به خودش نزدیکش کرد و گفت: دماغت انقدر قرمز شده و یخ زده که مطمئنم حسش نمیکنی بعد میگی هوا اونقدرا سرد نیست؟!!
جیمین ذوق زده از اینکه دوس پسرش حواسش بهش بود لبخندی زد و گفت: خیلی خب قبوله یه کوچولو سرده
مونبیول بعد از تنظیم دوربین با صدای بلندی گفت: اوکی درست شد.. دوستانه تر وایسید تا همه تو کادر جا بشن
یونگسان: بدو بیا دیگه الانه که هوا تاریک شه باید جمع کنیم برگردیم
مونبیول بدو بدو خودش رو به جمع رسوند و همگی ژست گرفتن و با لبخند به دوربین خیره شدن و دومین عکس دسته جمعی رو به یادگار ثبت کردن..
.
.
.جونگکوک
از سفر که برگشتیم دوباره روتین این روزای زندگیمونو از سر گرفتیم...
YOU ARE READING
Tosca
Fanfiction(Completed) couples: taekook, namjin genres: secret خلاصه: اصطلاح«توسکا» در زبان انگلیسی به «اشتیاق» یا «دلتنگی» ترجمه میشه و یک نوع افسردگی همراه با اشتیاق رو نشون میده که حاصل ناامیدی از عشقه... مثل وقتی که میدونی هیچ برگشتی در کار نیست اما باز هم...