به چهره ی فرشته هایی که میشناخت و نمیشناخت نگاهی انداخت و آروم از بینشون قدم برداشت.. میتونست پرواز کنه اما هنوز عضلات اطراف بالش درد زیادی داشتن و نمیتونست اونجوری که باید ازش استفاده کنههمونجوری که منتظر حضرت جبرئیل بودن تا بیاد و بتونن در حضور مقدسش باهم پیمان ببندن و ازدواج کنن، کنار تهیونگ ایستاد و با استرس خاصی بهش نگاه کرد
تهیونگ: چیزی شده جانانم؟ حس میکنم ناراحتی..
جونگکوک: اول مُردم بعد فکر میکردم قراره خورده شم ولی یهو نقشه عوض شد فهمیدم قراره فرشته بشم اونم از نوع شیطانیش بعد یهو باید زور میزدم و تمرین میکردم تا بالام در بیاد بعد باید پرواز کردن و یاد میگرفتم و فاک هنوزم کلی درد داره، هنوز نبوتو رو کامل درک نکردم که فهمیدم باید باهم ازدواج کنیم تازه یسری فرشته های زورگو هستن اصرار دارن زودتر بچه دار هم بشیم.. میدونی یخورده برام زیادیه اینهمه اتفاق
تهیونگ غمگین پرسید: دوست نداری با من ازدواج کنی؟
جونگکوک کمی به تیله های قهوه ای رنگ تهیونگ خیره شد و بعد اروم زمزمه کردم: معلومه که دوس دارم احمق نشو سردرگمیم بخاطر تو نیست
تهیونگ: بخاطر چیه؟ اینکه فرشته شدی و بال دراوردی؟ یا بخاطر بچه های بدنیا نیومدمون؟
جونگکوک: جفتش
تهیونگ دستش و گرفت: خب اینو زودتر میگفتی اینهمه نگرانی نذاره بهشون میگم الان آمادگیش و نداری
جونگکوک بلندگفت: نه
بعد لبخندی به کسایی که نگاهش کردن، زد و یا همون صدای آهسته به تهیونگ گفت: همین الانشم لوسیفر به زور راضی شده نباید یه دردسر دیگه برای خودمون درست کنیم
تهیونگ: خب چیکار کنم حالت خوب شه عشق من؟
جونگکوک نفس عمیقی گرفت و گفت: ازدواج فرشته ها چجوریه؟
تهیونگ: یعنی چی؟ ازدواج ازدواجه دیگه فرقی نداره
جونگکوک: مثه مال ادماست؟
تهیونگ: دقیقا.. با هم پیمان میبندیم که تا همیشه با هم بمونیم، بهم خیانت نکنیم، دروغ نگیم و همدیگرو دوست داشته باشیم و به خانواده های هم احترام بذاریم
جونگکوک: خب تا اینجاش راحته
تهیونگ خندید: بقیشم راحتتر از اینه.. باید هرروز منو ببوسی، باهام غذا بخوری، باهام بخوابی و قول بدی حتی بعد از زاده شدن بچه هامون بازم منو بیشتر دوست داشته باشی
جونگکوک یک مرتبه تموم دلهره ها و حس های بدش ناپدید شدن: اینایی که میگی یه عمر آرزوم بود البته بغیر از بچه که اصلا به ذهنم نمیرسید شدنی باشه.. ببینم نکنه وقتی مردم اومدم بهشت اینا پاداش عشق ناکاممونه؟
أنت تقرأ
Tosca
أدب الهواة(Completed) couples: taekook, namjin genres: secret خلاصه: اصطلاح«توسکا» در زبان انگلیسی به «اشتیاق» یا «دلتنگی» ترجمه میشه و یک نوع افسردگی همراه با اشتیاق رو نشون میده که حاصل ناامیدی از عشقه... مثل وقتی که میدونی هیچ برگشتی در کار نیست اما باز هم...