part 27

128 22 34
                                    


نامجون: خب دیگه تکرار نمیکنم من اول میرم تو بعد جای دقیق هوسوک و بهتون میگم شما هم بی سر و صدا بیاید تو خونه و قایم بشید بعد من برقای خونه رو چند لحظه قطع میکنم و دوباره وصلش میکنم شماها هم با کیک و بمب شادی جلوش ظاهر شین تا هم برینه به خودش هم حسابی سورپرایزش کنیم.. اوکی؟

همگی سر تکون دادن و یونگسان با حرص گفت: برو تو دیگه چرا انقدر لفتش میدی

نامجون چشم غره ای به خواهر بزرگتر رفت و گفت: پس دیگه تکرار نمیکنم..

جین: شرک جونم حواست هست همش میگی تکرار نمیکنم ولی بازم تکرار میکنی؟

نامجون: استرس دارم یخورده.. چراشو نمیدونم مسخرم نکنید

جین: نامجونا

نامجون که بعد از عمری(مدت خیلی خیلی طولانی) بجای شرک توسط اسمش اونم از زبون شیرین ترین ادم زندگیش صدا زده شده بود با خوشحالی و نیش باز به سمتش برگشت: جونم؟

جین: یا همین الان میری تو یا امشب بات پلاگ صورتی براقه رو خودت میپوشی بعدشم چهاردور به فاک میری

مونبیول لبش و گزید، جونگکوک تک خنده ای کرد، تهیونگ از خجالت سرخ شد، یونگی خودش رو به نشنیدن زد و جیمین با صدای بلند ریسه رفت

جین خطاب به جیمین: زهرمار نکنه میخوای این بلا رو سر توأم بیارم؟

جیمین خندش در جا قطع شد و لب قلوه ایش رو جلوتر داد و گفت: خجالت بکش هیونگ من خودم دوس پسر دارم

جونگکوک: مغز فندقی اگه دوس پسر نداشتی اوکی بود؟

یونگسان با طعنه به جین گفت: هه سوکجین شی برنامه ای که هر شب رو خودت پیاده میشه رو میخوای رو نامجون ما پیاده کنی؟؟

جین به چشمای یونگسان خیره شد و گفت: دوس پسر منه هر کار دلم بخواد باهاش میکنم مشکلی داری آگاشی؟ ببخشید میدونم تو حوزه ی تخصصی کاسپلی به اندازه ی شما ماهر نیستیم ولی حرص نخور بالاخره هر کی از یجایی شروع میکنه دیگه

یونگسان در حالیکه آماده ی حمله بود جیغ زد: یااااا کیم سوکجین تو دیگه خیلی پررو شدی

نامجون: نونا هزار بار بهت گفتم یه چی میپرونی منتظر باش دوتا بشنوی اگه خوشت نمیاد حرف بشنوی خب پس زبونتو کنترل کن.. رابطه ی منو جینم به خودمون ربط داره این هزارمین باریه که میگم

جین نچ نچی کرد: آی کیوی پایین این عوارضم داره دیگه

یونگسان با حرص ضربه ای با انگشت اشارش به پیشونی نامجون زد و گفت: ریدی با این سلیقتتتتت اصلا این پسره چرا باید تو تمام دورهمیای خانوادگی ما باشههه؟ ازت متنفرم کیم سوکجین

سوکجین با خوشحالی از حرص دادن یونگسان قهقهه ای زد: منم ازت متنفرم آگاشی

جیمین خسته از بحث های حوصله سر بر یونگسان و سوکجین و نامجون، سرش و به سمت جونگکوک چرخوند و دید که دوستش تا جاییکه تونسته خودش و تو پالتوی دوس پسرش جا داده و در حالیکه دستاش و دور گردن تهیونگ انداخته، در حال بوسیدنشه..

ToscaWhere stories live. Discover now