پارت 21

71 11 0
                                    

تهیونگ : چیزی نمیتونه پدر منو بکشه .

دونگ سو : جنازه پادشاه رو به منطقه مرکزی بردن ... پس نمیتونیم دقیق بگیم که پادشاه مرده یا نه.

هه سان : حتی اگه تا العان هم نمرده بود دیگه نمیشه گفت زندس .

تهیونگ : پادشاه زندس‌.

هه سان : منطقه مرکزی دمای بالایی داره ... فقط اژدهایان اونجا زنده میمونن  پدر تو فقط یک گرگ بود .

تهیونگ نمیخواست واقعیت رو قبول کنه و روی تخته سنگی نشست .

هه سان: تا بالا اومدن اب‌ چقدر وقته هست ؟

دونگ سو : تا دو شب دیگه .

هه سان : باید بریم یه جای امن ...شما کجا موندید ؟

دونگ سو : ما نزدیک قلمرو مرکزی موندیم اب زیاد اونجا نمیاد بالا .

تهیونگ : راه بیوفتید ... میریم قلمرو مرکزی ... باید بریم جای امن ...و گله رو هم جمع کنیم .

...

دو روز بعد صبح به منطقه مرکزی رسیدن .

گرگ ها اطراف اون منطقه چادر زده بودن .

و همه شون با دیدن تهیونگ اماده شدن.

تهیونگ : الفا کیه ؟

آلفا: منم ... و شما .

تهیونگ : من ولیعهد این سرزمینم .

الفا : ولیعهد ؟ ... اها منظورت همون گرگ شیطانه ... پدرت مرده و تو دیگه ولیعهد نیستی. نمیتونی هم اینجا بمونی مگه اینکه جلوی الفا زانو بزنی.

تهیونگ : من برای جنگ نیومدم ... اومدم سراغ حقم ... حقی که از زمان تولدم برای من بوده ...

الفا : پس یعنی اعلام جنگ میکنی ... این کارت نشانه یک شورش اشکاره .

تهیونگ : پس بزار شورش باشه ...

مردم با تردید به هر دو شون نگاه میکردن . حالا قدرت الفا هم زیر سوال رفته بود .

الفا: حالا که با اومدنت حکومت منو دچار شک کردی ... من تو رو به مبارزه می‌طلبم.

تهیونگ : منم میپذیرم .

الفا : پس هنگام غروب با شروع بالا اومدن اب‌ مبارزه رو شروع میکنیم تا مرگ ... بازمانده الفا خواهد بود .

...

افتاب شروع به پایین رفتن کرد و اب شروع به بالا اومدن.

و مبارزه با پایان صدای طبل اغاز شد .

الفا سعی کرد خودشو تغییر بده و ناخون های پنجش رو بیرون  اورد .

تهیونگ روبه روش ایستاد .

الفا به سمت تهیونگ حمله کرد که یک دفعه تهیونگ تبدیل شد و با دندون هاش گلوی الفا رو گرفت .

Hybrid prince Where stories live. Discover now