پارت 50

64 5 13
                                    

مین هو پسرش مین هو کوچولو رو رها کرد و با سرعت به سمت اون موجودات دوید در همین هین که شاهزاده یخی خواست به مین هوا حمله کنه مین هوا جا خالی داد و با شمشیرش سر اونو جدا کرد .

او از دست دادن فرزند غول یخی رو منقلب کرده بود چانگ ووک آروم دستش را بلند کرد و به سمت سینه قول جلو برد

چانگ ووک دو زانو روی زمین بود و در دستش شمشیری از چهار عنصر قرار داشت که درون سینه فول یخی فرو رفته بود .

چانگ ووک شمشیر رو بیرون کشید و غول به برف تبدیل شد در ادامه هم تمام لشکر اون به برف تبدیل شدن .

همه خسته روی زمین افتادن .
مین هو خودش رو به چانگ ووک رسوند و با دودست صورتش رو لمس کرد .

چانگ ووک : جنگ تموم شد .
و چشم های رو به تاریکی رفت .

مین هو : دوستت دارم چانگ ووک .
و محکم پسر رو به آغوش کشید به طوری که شمشیر به درون شکمش فرو رفت .

سرش رو آروم روی شانه چانگ ووک گذاشت و چشم هاشو بست .

چانگ ووک : خیلی دوستت دارم مین هو ... معشوقه شیطان .
و چانگ ووک هم برای همیشه چشم هاشو بست .

بدن هر دو شون بعد از چند ثانیه به هزاران پروانه تبدیل شد و محوطه رو پر کرد .

نیرویی که ازشون خارج شده بود تمام خون ها رو پاک کرد و همه چیزی رو به شکل قبل از جنگش تبدیل کرد  .

مین هو کوچولو به سمت اون دو نفر دوید ولی چیزی جز پروانه نمی‌دید . صدای گریش تنها صدایی بود که شنیده میشد .

تهیونگ و جونگ کوک برای دلداری اون جلو رفتن ولی حرفی نبود که غم اون بچه رو از بین ببره .

گلد وایلد پرواز کنان جلو اومد و پشت سر مین هو نشست و با سر و دم خودش گویی مین هو رو در آغوش گرفته بود .

تهیونگ بلند شد و رو به مردم به حرف اومد.
تهیونگ : جنگ به پایان رسید ... پادشاه و ملکه ما جونشون رو در این راه فدا کردن ... حالا نوبت ماست تا از فداکاری اونا محافظت کنیم ... باید یادگاری پادشاه و ملکه مون رو به خوبی حفظ کنیم ، یادگاری که شاه بعدی خواهد بود .

جونگ کوک : برای مراسم آماده باشید ... باید برای پادشاه و ملکه یک روزه مون مراسم بگیریم .

و به کنار مین هو برگشت و اونو در آغوش گرفت .
...

کل مثلث در غم فرو رفته بود
جنگ به پایان رسیده بود و زمان شادی بود ولی غم از دست رفتگان شادی رو از بین میبرد .

بعد از چند ماه جزیره دوباره شروع به پیشرفت و ترمیم کرد .چیزی نگذشت که همه چیز دوباره عالی شده بود ... زندگی درون  جزیره جاری بود .

تهیونگ حالا واقعا شاه مثلث بود و با جونگ کوک و مین هو به خوبی زندگی میکرد و هر روز که می‌گذشت زندگی شیرین تری رو تجربه میکرد .

Hybrid prince Where stories live. Discover now