پارت 40

39 3 2
                                    

تهیونگ : ممنون که دعوتمون رو قبول کردید .

مرد : ممنون سرورم باعث افتخاره که برای ایجاد یک اتحاد به این جا بیایم .

جونگ کوک : و پیشنهادتون برای اتحاد ؟

مرد : اتحاد از طریق ازدواج بهترینه .

تهیونگ : همون‌طور که میدونید من خواهری ندارم و همینطور فرزندی خودم هم مجرد نیستم پس میتونم متوجه بشم که مد نظرتون کیه ؟

مرد : سپرتون سرورم ... من باهاش ازدواج میکنم و تا ابد خاندان ما مدیون و وفادار شما خواهد بود ...

...

صدای نعره اژدها کل محوطه رو پر کرده بود و حتی محافظان اژدها هم ترسیده بودن .

تهیونگ : کامان .. دیگه تمومش کنید .

هه سان : اگه فکر می‌کنی آسونه بیا خودت انجامش بده

و به دو متر اون طرف تر پرت شد .

: خوشم میاد میبینم تلاش میکنید یک اژدهای وحشی رو رام کنید .

و همه با تعجب به سمت صدا چرخیدن .

: تا کی قرار بود از من پنهونش کنید ؟

جونگ کوک : از کجا فهمیدی ؟

: سوال منو با سوال جواب ندید ... از بوتون فهمیدم بوی اژدها میدید .

تهیونگ : بهشون یاد بده اونو رام کنن.

: نمیتونن. اون وحشیه هیچ وقت گونه اون رام نشدن .

جونگ کوک : تو میتونی رامش کنی ؟

: فکر نمیکنم منم بتونم

تهیونگ : امتحان کن .

: خیلی خب .

و به سمت اژدها راه افتاد .

اولین قدم به خوبی اجرا شد چون اون اژدها به اون حمله نکرد ولی خب اجازه نداد بهش بیشتر از دو متر نزدیک بشه و ازش فاصله گرفت وقتی چانگ ووک سعی کرد خیلی بره نزدیک ناچار اونو با پا هول داد که به خوبی ضربه رو کنترل کرد و زمین نخورد.

تهیونگ : پس همه تون اژدهای تقلبی هستید .

: اون مشعل رو بده به من .

سرباز مشعل رو برای اون برد .

شروع به حرکت به سمت اژدها کرد و در همین هین به زبانی باستانی شعری رو میخوند.

در فاصله دو متری از اژدها متوقف شد و آروم مشعل رو روی زمین گذاشت .

اژدها هم شروع آتش زدن به آسمان شد و بعد آروم صورتشو به چانگ ووک نزدیک کرد .چانگ ووک دستش رو روی سر اژدها گذاشت و سرش رو به اون چسبوند .

اژدها اروم شده بود کاملا از نفس کشیدن و رفتارش معلوم بود .

چانگ ووک به زبان باستانی: اسم نداری درسته ؟ ... بهت به اسم میدم .گلدوایلد ( وحشی طلایی ) . حالا خوب به من گوش بده گلدوایلد ، تمرکز کن ، اروم باش ، اطاعت کن .

Hybrid prince Where stories live. Discover now