پارت 39

35 2 0
                                    

چانگ ووک : شرمنده بوی جنازه داشت خفم میکرد.

رئیس : برید عقب ... ببین کی اینجاست . خودش شیطان سر رسید .

: می‌دونستی خوشم نمیاد کسی به معشوقم دست بزنه ؟ او شرمنده یادم نبود ... خودت هم آخرین باری که بهش دست زدی عواقبش رو دیدی .

_ چه میشه کرد . البته هیچ وقت ازت بابت نامیرا کردنمون تشکر نکردم .

: تشکر ؟ ... فکر نمی‌کردم از این وضع خوشحال باشی چون می‌دونی هر وقت این نفرین ازارتون میده من متوجه میشم و خب من هر  لحظه متوجهشم . حتی همین العان که من جلوم ایستادی‌ هم داری از درون زجر میکشی ... میتونم بوشو حس‌ کنم .

و از اون فاصله گرفت و به سمت مین هوا رفت .

: بریم .

و دست دختر رو گرفت و دنبال خودش به سمت جایگاه مخصوص چانگ ووک رفتن میزی نزدیک به تخت پادشاهی بود کشید .

نوشیدنی ریخت و به دست دختر رو به روش داد .

مین هوا : فکر کردم منظورت از بریم این بود که میخوای با من برقصی ؟

چانگ ووک : خب اگه اینطور فکر می‌کنی ...

و همینطور که دستش رو به سمت مین هوا می‌گرفت کمی خم شد .

: معشوقه شیطان افتخار میده با شیطان برقصه ؟

من هوا با لبخند دست پسر رو به روش رو گرفت .

_ افتخار برای منه سرورم .

و هر دو به میدان رقص رفتن . جمعیت با دیدنشون زمین رو خالی کردن . کسی نبود که دلش بخواد تماشای اون رقص رو از دست بده .

و رقص شروع شد هر دو با مهارت زیادی میرقصیدن .

نور  با هر قدمی که روی زمین می‌گذاشتند سرامیک های کف سالن رو روشن میکرد .

و اسمان رو به رنگ بنفش در میآورد .

میتونستن قسم بخورن که اون لحظه نفرین دورگه از بین رفته بود .

تهیونگ : هیچ وقت فکر نمی‌کردم این رقص رو از نزدیک ببینم .

جونگ کوک : همون رقصیه که درون کتاب توصیف شده ؟

تهیونگ : رقص معروف دورگه و معشوقش .

و چانگ ووک دید که قطره اشکی از صورت مین هوا پایین چکید .

پس ازش فاصله گرفت و دست هاشو حالت داد و مثل تعظیم به پشتش برد و باز کرد .

دست هاشو مانند بال های پشت سرش بودن و یک دفعه پروانه هایی سالن رو پر کردند .

رقص به پایان رسیده بود و تشویق سکوت اتاق رو در هم شکست .

چانگ ووک جلو رفت و دست مین هوا رو گرفت و دنبال خوش کشید .

Hybrid prince Where stories live. Discover now