صدای طبل به همه اعلام کرد که کشتی ها به بندر نزدیک هستن .
همه تیر انداز ها آماده بودن که در صورت وجود اژدها بهش حمله کنن . ولی چیزی در آسمون نبود .
تهیونگ : دروغ بوده پس .
جونگ کوک : بهت که گفتم بیخود نگرانی ... مگه میتونه اژدها به وجود بیاره . حتی اگه با هه سان هم خوابیده باشه فقط یک بچه اژدها با فرم انسانی داره . خودت خوب میدونی که اونا نمیتونن تبدیل بشن . فقط اژدهایان خالص این توانایی رو دارن و هیچ کدومشون هم خالص نیستن .
تهیونگ : اون چانگ ووک لعنتی آخرش تبدیل میشه ... و اون روز همه مون رو خاکستر میکنه . حیف برای جشن اومده وگرنه میکشتیمش .
جونگ کوک : مین هوا دست ماست ... تا وقتی اون اینجاست به کسی صدمه نمیزنه .
خدمتکار : سرورم خاندان اژدها به ساحل قدم گذاشتن .
تهیونگ : بگید همه آماده باشن و برای خوشامد گویی آماده بشن . نباید اژدهایان رو عصبانی کرد .خدمتکار : بله سرورم .
و به سمت سالن وزرا راه افتاد .
جونگ کوک : به نظرت مین هوا آروم شده ؟
تهیونگ : احتمال زیاد خشمش فرو کش کرده ... هیچ وقت عصبانیتش رو ندیده بودم ... واقعا راست میگن که اژدهایان عصبانی نمیشن و وقتی شدن ...
جونگ کوک : همه چیز نابود میشه .
تهیونگ با دستش که روی کمر جونگ کوک بود اونو به سمت خودش راهنمایی کرده بود و حالا لب هاشون به هم دیگه قفل شده بود .
با حس نفس کم اوردن از همدیگه جدا شدن .
جونگ کوک : میرم مین هوا رو آماده کنم ... تو هم لباس ها تو بپوش .
تهیونگ : دیر نکنی عروس خانم .
جونگ کوک همینطور که میخندید بوسه ای کوتاه روی لب های تهیونگ گذاشت و از اتاق خارج شد .
...
هه سان : فکر میکنی چطور باهاشون رفتار کنن.
چانگ ووک : نترس برادر زاده ... ما اژدهاییم کسی جرعت نمیکنه به ما بی احترامی کنه .
هه سان : حس خوبی ندارم ... مثل حسی که وقتی تو توی خطر میوفته دارم .
چانگ ووک : اومدیم لونه زنبور عادی چنین حسی داری .
هه سان : چقدر خوب میشد دونگ ووک با هامون بود . حداقل براشون ترسناک بودیم .
چانگ ووک : ما خودمون اژدهاییم . چیزی از ما ترسناک تر وجود نداره .
چند نفر از بردگان آزاد شده که به عنوان محافظ آورده بودن اونا رو پوشش دادن و هر دو شون سوار اسب هاشون شدن .
دیگه خبری از دیوار ها نبود و همه چیز به حالت قبل برگشته بود .
چانگ ووک : بوی بدی میاد ... ولی آشناست .
YOU ARE READING
Hybrid prince
Lobisomemوضعیت : کامل شد کاپل ها : تهیونگ ، جونگ کوک و چانگ ووک ، مین هو ژانر : تخیلی ، ومپایر ، امپرگ ، رومنس ، اسمات ، روزمرگی ، ماجراجویی ، زندگی نامه ... میانگین کلمات هر پارت : اطراف 1000 یک فصل ، 50 پارت . خلاصه: داستان درمورد دو موجود ماورا طبیعی ه...