صدای فریاد ها بین درخت ها میپیچید .
گرگ ها تک تک تبدیل میشدن .
تهیونگ با تمام توان باهاش میجنگید ... نباید تبدیل میشد .
ولی اتفاقات عجیب شروع شدن .
گرگ هایی که تبدیل شده بودن همه به سمت منطقه مرکزی درحال حرکت بودن .
ولی نه بخواطر تهیونگ ... نیرویی اونا رو جذب میکرد و تهیونگ نمیدونست چیه . تا حالا چنین رفتاری در گرگ ها دیده نشده بود .
تهیونگ شروع به شمارش کرد ... تمام گرگ ها حالا تا جایی جلو اومده بودن که میتونستن گرما رو تحمل کنن .
تهیونگ نمیتونست تحمل کنه ... فکر و خیال ذهنش رو پر کرده بود و برای مردم نگران بود ... از یک طرف هم درد و گرمای زیاد داشت اونو شکست میداد .
دونگ سو هم حالا تبدیل شده بود و به سمت بقیه رفت و تهیونگ تونست هه سان رو که با عجله به اون سمت میدوید ببینه .
نفس زنان شروع به حرف زدن کرد .
هه سان : امشب اب نیومده بالا . نمیدونم چرا ولی اینجوری شده . تمام گرگ ها به اینجا جذب شدن . حتی مردمی هم که تبدیل نشدن اسرار دارن بیان اینجا .
تهیونگ : اینجا خطرناکه ...
هه سان : نه به اندازه کمپ ... ارتش لاینستر حداکثر تا فردا میرسه به دیوار .
تهیونگ : یکی رو بفرست بره مردم رو بیاره ولی کمی عقب تر ... اینجا خیلی گرمه .
هه سان : نمیفهمم ... هوا که خوبه .
تهیونگ متعجب از حرف هه سان بهش زل زد ولی یک دفعه همه چیز رو فراموش کرد .
ماه کامل تموم شد و دردش پایان پیدا نکرد ... کسی هم به حالت قبل برنگشت .
تهیونگ : چخبر شده ؟
هه سان بدون حرف به آسمون اشاره کرد .
از وسط منطقه مرکزی کم کم اسمان به رنگ بنفش تغییر رنگ میداد و جلو میومد .
و وقتی اسمون کامل بنفش شد تهیونگ هم به گرگ تبدیل شد و بعد از پاره کردن زنجیر ها به سمت بقیه گرگ ها دوید .
هه سان به همراهش دستور داد .
هه سان : سریع برو مین هوا رو پیدا کن بگو بیاد اینجا ... بعدش هم مردم رو جمع کن بیاید اینجا .
فرد : ولی اینجا خیلی گرمه حال مردم ممکنه بد بشه و مریض بشن .
هه سان : خیلی خب پس عقب تر بمونید ولی مین هوا رو بفرست بیاد .
هه سان بعد از رفتن همراهش به سمت بقیه راه افتاد . و حتی از جایی که اونا ایستاده بودن جلو تر رفت .
گرما رو حس میکرد ولی ازارش نمیداد .پس ادامه داد و صحنه ای که دید توجهش رو جلب کرد .
مردی از درون زمین به بالا اومد و مرد دیگه رو که بال داشت بیرون کشید .
YOU ARE READING
Hybrid prince
Hombres Loboوضعیت : کامل شد کاپل ها : تهیونگ ، جونگ کوک و چانگ ووک ، مین هو ژانر : تخیلی ، ومپایر ، امپرگ ، رومنس ، اسمات ، روزمرگی ، ماجراجویی ، زندگی نامه ... میانگین کلمات هر پارت : اطراف 1000 یک فصل ، 50 پارت . خلاصه: داستان درمورد دو موجود ماورا طبیعی ه...