پارت 45

31 2 2
                                    

تهیونگ درون ایوان اتاقش روی تختی به حالت نیم خوابیده دراز کشیده بود و جونگ کوک درون آغوشش خوابیده بود .

دست هاشون درون هم دیگه قفل بود و به برکه کوچک داخل حیاط نگاه میکردن .

تهیونگ سرش رو به موهای جونگ کوک نزدیک کرد و اون هوا رو به درون خودش کشید .

جونگ کوک سرش رو به عقب برد و لبخندی زیبا به تهیونگ تحویل داد .

تهیونگ : فکر کنم وقتشه ما هم فرزندی داشته باشیم .

جونگ کوک از آغوش تهیونگ بیرون اومد و دو زانو رو به روش نشست .

جونگ کوک : دورگه قبول کرد ؟

تهیونگ : خودش کسی بود که پیشنهاد داد پسرش رو به فرزند خواندگی بگیریم .

جونگ کوک : مین هو مارو میپذیره ؟ فقط مسئله جانشینی نیست به هر حال قرارها با ما زندگی کنه .

تهیونگ : دورگه داره به پایان نزدیک میشه ... میخواد منو به عنوان جانشینش اعلام کنه و من باید پسرش رو به فرزند خواندگی بگیرم و بعد از من شاه بشه .

جونگ کوک : به نظر معامله منصفانه ای میاد ... ما هم فرزندی خواهیم داشت ، شاه بودن تو برای همه بدون شک میشه و مسئله جانشینی و نظم کشور هم حل میشه ... نگرانیت برای چیه لاو ؟

تهیونگ : مین هوا ... مطمعنم که اون قبول می‌کنه ؟ ... نمیدونم بانی ...

جونگ کوک : مین هوا خیلی برای ما کنار کشیده ... از همه چیزش گذشته تا این کشور و ما در امنیت باشیم ، مگه نه که اون تنها دلیلیه که تا حالا به دست گی چول نابود نشدیم ؟

جونگ کوک جلو تر اومد و دستش رو درون موهای تهیونگ فرو برد و دستش به موهاش کشید . و در آخر با انگشت هاش فک تهیونگ رو گرفت .

جونگ کوک : اون مخالفت نمیکنه .

تهیونگ دستش رو بالا آورد و کوتاه زیر گلوی جونگ کوک رو فشار داد و بوسه ای روی لب هاش گذاشت .
جونگ کوک خنده ای کرد و دوباره به آغوش تهیونگ برگشت .

...

چانگ ووک : تو که هنوز اینجایی ... قرار بود بری پیش تهیونگ و همسرش جونگ کوک .

مین هو : پیدا شون نکردم توی اتاقشون با سالن و کتابخونه نبودن .

چانگ ووک : بیا بریم .

چانگ ووک جلو می‌رفت و چیز هایی رو به زبان باستانی برای مین هو باز گو میکرد و مین هو بعد از گوش دادن اون ها رو تکرار میکرد .

چانگ ووک : این برکه ... قدمت زیادی داره . از زمان پدر بزرگ پدرم اینجا بوده شاید حتی قبل تر از اون ... افسانه‌ها میگن اژدهایی در ته این برکه خوابیده . کسی نتوانسته اونو ببینه ، گفته شده فقط جانشین های بر حق میتونن چشم های اژدها رو در ته این برکه ببینن .

Hybrid prince Where stories live. Discover now