پادشاه : بیا بیرون ... بیا پادشاه دروغین . وقتش رسیده به پادشاه راستینت تعظیم کنی ... خیلی وقته منتظرم پیدات بشه . چند هزار سال طول کشید ولی بالاخره اومدی .
تهیونگ : چخبره چرا انقدر داد میزنی کر که نیستم .
پادشاه : میبینم اون دورگه رو بیدار کردی ... قرار بشه سگ دست اموز تو ؟ ... زیاد امیدوار نباش . این جادوگران همه به من قسم خوردن که دورگه برای من خواهد شد .
تهیونگ : این دورگه چی داره که همه انقدر دنبالشن .
پادشاه : انقدری ارزش داره که بشه باهاش به دنیا حکومت کرد . در ضمن اینکه از مرد ها خوشش میاد میتونه کمک کننده باشه ... شاید قبول کرد همسر من بشه . بدم نمیاد اژدها سواری کنم .
جونگ کوک با فاصله از تهیونگ ایستاده بود و اماده بود که از اون محافظت کنه .
جونک کی : پس تو هم عاشق برادرم شدی درسته ؟
پادشاه : گفتن همه تون مردید ولی ببین فقط دو نفر تون زنده اید . مرده بودید با وقار تر بود .
جونگ کی : جوابم رو ندادی .
پادشاه : چیه نکنه میخوای تو با برادرت ازدواج کنی . نه که بین خانوادتون مرسومه .
جونگ کی : به خوب نکته ای اشاره کردی ... مطمعن باش اگه دختر بود تا حالا صد بار باهاش ازدواج کرده بودم .
چانگ ووک: یکم خفه شید ... با سه نفرتونم .
صدای دورگه باعث شد همه سکوت کنن و به سمت اون صدای ملایم برگردن .
هزاران سال بود که کسی اون صدا رو نشنیده بود .
صدای اون ترسناک نبود ولی به دل همه ترس مینداخت .
پادشاه : ببین کی اینجاست . دورگه شیطان .
مین هو : ولیعهد رو با اون لقب زشت صدا نزن .
پادشاه : اوهوع ... میبینم که تو هنوز زنده ای ... ببین بخواطر تو چه بلایی سر همه این مردم اومد .
مین هو : نکنه چون برای تو این کار رو نکرده ناراحتی ؟
جونگ کوک هنوز ساکت بود ولی لبخند زد .
پادشاه : میبینم اون یکی معشوقه هم اینجاست ... بعد از کشتن پادشاه دروغین تو رو هم میکشم نگران نباش .
چانگ ووک رفت و با خودش دونگ ووک رو اورد .
چانگ ووک : وقتشه به من خدمت کنی .
پادشاه : میبینم گرگ پدر هنوز نمرده .
تهیونگ : داری چیکار میکنی .
جونگ کی : انتقام میگیریم ... پدر ما به دست این مرد کشته شد ولی چون تحت طلسم بود زنده موند .حالا زمان مرگشت رسیده .
چانگ ووک : قبلش باید یه کاری برای من بکنه ... دونگ ووک ، برو پادشاه لاینستر رو بکش و سرش رو برام بیار .
YOU ARE READING
Hybrid prince
Werewolfوضعیت : کامل شد کاپل ها : تهیونگ ، جونگ کوک و چانگ ووک ، مین هو ژانر : تخیلی ، ومپایر ، امپرگ ، رومنس ، اسمات ، روزمرگی ، ماجراجویی ، زندگی نامه ... میانگین کلمات هر پارت : اطراف 1000 یک فصل ، 50 پارت . خلاصه: داستان درمورد دو موجود ماورا طبیعی ه...