پارت 24

62 10 2
                                    

چانگ ووک روی تخت سنگ نشسته بود و به افراد روبه روش زل زد .

هر دو شون بیهوش بودن .

چانگ ووک : چطور اونا سر از اینجا در اوردن ؟

جونگ کوک : منم مثل تو خبری ندارم .

چانگ ووک : تحت طلسمن ... باید با دارو باطلش کنیم . ولی وسایل بالا هستن .

جونگ کوک : نمیدونم چطور باید بریم بیرون ولی چند تا داروی گیاهی دارم. ببین هیچکدوم به دردت میخوره .

چانگ ووک به دارو ها نگاهی انداخت .

چانگ ووک : عجیبه ... این دارو ها وقتی مخلوط بشن محلول ضعیف کننده میسازه . تو که تبدیل نمیشی چرا باید چنین دارویی همراهت باشه ؟

جونگ کوک : تبدیل نمیشم ... ولی دردش رو میکشم .

چانگ ووک : یک گونه چنین قدرتی دارن . تمام گونه ها بعد از تبدیل به خوناشام تمام چیزی که بودن رو از دست میدن  به استثنای گرگ ها که قبل از تغییر میمیرن . تو نمیتونی تبدیل بشی ولی درد رو میکشی . به عبارتی اگه تبدیل بشی دیگه راه برگشت نداره . تو گرگی ... از قبیله حلال ماهی ها .

جونگ کوک : هستم .

جونگ کوک ناخواسته جوابش رو داد چون با چهره ترسناکی به اون زل زده بود .

چانگ ووک : من به این دوتا دارو احتیاج دارم ... یکمش رو .

بحث رو عوض کرد و دیگه مثل قبلش نبود . ولی جونگ کوک خیلی بهش مشکوک شده بود نمیتونست بهش اعتماد کنه . ولی چاره ای نداشت .

چند دقیقه بعد دارو رو به خوردشون داد . و کم کم به هوش اومدن.

دونگ ووک : چخبره ؟

جونگ کوک : سلام گرگ پدر. شانس در خونت رو زده . یکی تورو نجات داد .

دونگ ووک : کی پیروز شد ؟

جونگ کوک : توی چی ؟

دونگ ووک : لاینستر ها شورش کردن... زود باش بگو ببینم کی برنده شد ؟

جونگ کوک : این که تو زندانی هستی نشون میده که لاینستر ها بردن .

دونگ ووک : من ولیعهد دارم ... اون به تخت نشسته .

جونگ کوک : تهیونگ ... دل شکسته خارج از مثلث داره زندگی میکنه انقدر چرت نگو .

چانگ ووک : تهیونگ ... پسر دونگ ووکه ؟

سوالش باعث شد جونگ کوک به خودش بیاد .

چانگ ووک : پس هست ... حالا بگو ببینم جناب جونگ کوک . دیگه چیزی هست که من باید بدونم و تو بهم نگفتی ؟

جونگ کی : فکر نمیکنم ... چون تو باید فعلا تقاص پس بدی .

چانگ ووک : سلام برادر .

جونگ کی به سختی از زمین بلند شد و شمشیری رو از زمین بیرون کشید .

به سمت چانگ ووک رفت و شمشیر رو به سمت اون گرفت .

Hybrid prince Where stories live. Discover now