پارت 7

121 21 0
                                    

جونگ کوک : من ... عاشق شدم ... بگو عاشق کی ؟... شاهزاده این کشور ... شاه بعدی مملکت .

و شروع به خندیدن کرد .

تهیونگ با چشم های گرد شده کنارش نشسته بود و به حرف هاش گوش میداد ... هم نگرانش بود و میخواست که زود خوب
بشه ...و هم دلش میخواست این هذیان گویی ادامه داشته باشه .
جونگ کوک : یعنی ...  اونم منو ... دوست داره ؟... وقتی بغلش کنم چه بویی میده ؟... خوشمزش نه ؟... نه من عشقمو نمی‌خورم ... کاش تهیونگ مال من بود .

تهیونگ از حرف های جونگ کوک خندش‌ گرفت و شروع به پاشویش کرد ... باید دمای بدنش رو می‌آورد پایین .

...

صبح جونگ کوک چشمهای سنگینش رو باز کرد .و نگاهش به تهیونگ افتاد که کنار تخت  روی زمین  نشسته بود و به خواب رفته بود .

جونگ کوک از جاش بلند شد و می‌خواست پتویی روی تهیونگ بندازه .

به محض برخورد پتو با پوست تهیونگ ... مثل جرقه پرید و جونگ کوک رو انداخت روی تخت و دست و پاش رو قفل کرد .

نفس نفس میزد معلوم بود که فکر کرده بهشون حمله شده .

جونگ کوک : هی ته ... منم ...هی آروم باش .

تهیونگ یک دفعه ساکت شد و به چشم های جونگ کوک خیره شد و سرش رو کمی جلو تر برد .

ولی یک دفعه به خودش اومد و زود از روی جونگ کوک رفت کنار .

تهیونگ : فکر کردم بهمون حمله شده ... چرا پاشدی... باید استراحت کنی ... میرم دارو تو بیارم .

جونگ کوک هنوز همون شکلی‌ روی تخت دراز کشیده بود و به فکر فرو رفته بود .

جواب سوالاتش‌ رو گرفته بود ... تهیونگ هم بهش علاقه داره .

لبخندی زد ومچش که توسط دست تهیونگ بالای سرش قفل شده بود رو لمس کردو لبخند زد .

...

تهیونگ سریع قدم بر می‌داشت تا از کلبه دور بشه ... قلبش داشت از سینش میزد بیرون .

همینطور که راه می‌رفت به مکانی رسید که جونگ کوک رفته بود تبدیل بشه .

ولی حالا که دقت کرده بود اثر وجود نداشت . بوی جونگ کوک رو حس نمی‌کرد . و همه زمین و درخت ها نشونه ای از اینکه یک گرگ اونجا درد کشیده نداشت .

باد کم کم بوی گوگ رو به مشام تهیونگ رسوند ... به سمت بو حرکت کرد و جنازه یک گرگ رو روی زمین دید ... اونو چک کرد ... مکانی که درش تبدیل شده بود داغون شده بود و جنازش خالی از خون بود .

تهیونگ کمی جلو تر رفت تا بفهمه چه گونه ای درون روستای نزدیک زندگی می‌کنه .

قبل از رسیدن به روستا با بوی شدید اونو متوقف کرد . بوی جنازه و خون .

Hybrid prince Where stories live. Discover now