بهترین درس ها اغلب آنهایی هستند که متوجه نیستیم داریم آنها را یاد میگیریم .
" سنگ کاغذ قیچی _ آلیس فینی "Part 6
[رم_ایتالیا_عمارت استرانو ]
یونگی عصبانی بود ؟!
بیش از حد !
اون از افراد ناسپاس متنفر بود و حالا جیمین به معنای واقعی کلمه ، اینهمه لطف و محبتش رو به کتفش گرفته بود !- پسر کوچولوی بی لیاقت...
اما قبل اینکه بتونه جمله رو کامل کنه صدای نوتیف گوشیش بلند شد و در کمال تعجب اسم فابیو روی صفحه نمایان شد !
اون پسر مو بلوند چطور به خودش اجازه داده بود بعد اینکه بهش خیانت کرده بود ، حالا پیام بده ؟!وقتی دقت کرد دید که یه پیام تایپ شده نیست بلکه یه ویس حدودا بیست دقیقه ای !
- وات د فاک ؟!
با تعجب و کمی کنجکاوی ویس رو باز کرد
اول اون همه سر و صدای اهنگ و جیغ و داد نمی فهمید که چی میگن اما کم کم متوجه شد که این صدای ضبط شده ی جیمین و نیکولاست !چند دقیقه بعد پیام جیمین دوباره روی صفحه اومد
فابیو : " اسمش نیکولا نادیه ... دستور چیه ؟ اگر دوباره تماس گرفت قرار بزارم ؟! "
تکخندی از سر شگفتی کرد و بارها و بارها پیام پسر رو خوند
اون بچه ی مو بلوند الان داشت بهش اطلاع رسانی میکرد که یکی میخواد زیر آبشو بزنه ؟!خندش تبدیل به لبخند آرومی شد و در حالی که پیام " بیا عمارت صحبت کنیم " رو برای فابیو میفرستاد زمزمه کرد :
- بو آن لِوُ رو**بو آن لِوُ رو یا Buon lavoro به معنای "آفرین" در ایتالیایی !
حالا بعد از نیم ساعت جیمین روبروی استرانو نشسته بود و منتظر بود تا مرد بزرگتر حرفی بزنه
- پس اون ویسارو برام فرستادی تا حرفای نیکولا رو بشنوم ؟!
با اطمینان سر تکون داد
+ بله ... تو این مدت از بین تمام پرونده هایی که بهم داده بودید اسمشو ندیده بودم پس برای اینکه بهم شک نکنه پیشنهادشو با شرط بیشتر قبول کردم اما نمیدونم اگر دوباره بهم زنگ زد چیکار کنم !
- میدونی اگر بفهمه که اینطوری زیر آبشو پیش من زدی چه بلایی به سرت میاره ؟!
+ من برای شما کار میکنم و کسی که درخواست اشتباه کرده بود اونه و ... درضمن... من زیر چتر شمام !...
* اصطلاح زیر چتر کسی بودن یه جور کنایه از داشتن حمایت اون فرده منظورش اینه که یونگی ازش حمایت میکنه و نمیزاره آسیبی ببینه !
استرانو نیشخندی زد و گفت :
- البته ... بچه های وفادار و حرف گوش کن زیر چتر منن ... مخصوصا اونایی که موی بلوند دارن و بیشتر از یه مردِ استریت به یه باتمِ فابیو شباهت دارن !
YOU ARE READING
لورنزو | Lorenzo
Fanfictionلورنزو | Lorenzo _چطور با لورنزو آشنا شدی فابیو؟ + من یه بوکتروتم * ....زمانی که توی کتابخونه قدم میزدم و کتاب هارو تماشا میکردم انتظار نداشتم که روز بعد یه نسخه نو از هر کتابی که لمس کردم دم در خونم پست بشه و روی اون بسته فقط یه نوشته باشه... " از...