Part 3

100 9 9
                                    

به محض نشستن توی ماشین، نگاهش توی آینه به صورتش برخورد کرد و متوجه وضعیت داغون ظاهرش شد، از توی کیفش وسایل کوچیک و محدود میکاپش رو بیرون آورد و مشغول آرایش صورتش شد.
با ویبره رفتن گوشیش، اونو از توی کیفش بیرون کشید و به تماس پاسخ داد:
بله سوجونا؟

صدای نگران سوجون توی گوش دختر پیچید:
هی معلوم هست از دیشب کجایی؟
می‌دونی چقدر نگرانت شدم؟

دختر لبخند گرمی زد:
بابت نگران شدنت متاسفم، نمی‌خواستم تو رو به دردسر بندازم.
سوجون پشت تلفن سری تکون داد:
متوجهم، نیم ساعت دیگه با هیئت مدیره جلسه داریم، دیر نکنی.

جونگمین در حالیکه رژ لبش رو باز میکرد گفت:
نگران نباش تو راهم، ده دقیقه دیگه اونجام، به جیسو بگو برام صبحونه آماده کنه.

سوجون باشه ای گفت و قطع کرد.
بعد از بستن موهاش، کرایه رو پرداخت کرد و از ماشین خارج شد، نگاهی به بلندی ساختمون شرکتش انداخت، با خودش زمزمه کرد:
تو کسی هستی که تو این منطقه این ساختمون رو مالک شده، تو کسی هستی که دو تا کمپانی رو با هم داری مدیریت می‌کنی،  ایمان داشته باش که این مسئله هم حل می‌کنی.
نفس عمیقی کشید و پا به ساختمون گذاشت، اهمیتی نداد به اینکه استایلش، همون استایل دیروزشه، به هر حال توی کمد اتاقش چند دست لباس گذاشته بود برای این مواقع.

لبخند زنان به کارمندان کمپانیش سلام داد و وارد آسانسور شد، تا به طبقه دهم رسید، پیاده شد و بعد از احوال پرسی با منشیش، کیم جیسو، وارد اتاقش شد.
قبل از تعویض لباس هاش، صبحونه روی میزش که شامل اسپرسو و کروسان بود رو میل کرد.
برای آخرین بار خودش رو در آینه قدی اتاقش چک کرد و اتاق رو به مقصد اتاق کنفرانس و جلسه ترک کرد.

به محض ورودش به اتاق جلسه، همهمه ها فرونشست، در رأس میز مستطیل شکلِ سفید رنگ، روی صندلی چرخدار بزرگی جاگیر شد، میکروفونش رو روشن کرد:
سلام به همگی، امیدوارم که تا اینجا روز خوبی رو....
در حالیکه تک به تک به چهره های افراد حاضر در جلسه نگاه میکرد، صحبتش رو شروع کرد تا اینکه نگاهش به چشمانِ گستاخی که خصمانه بهش خیره شده بودند برخورد کرد، دیدن اون فرد اون هم در این جلسه مایه حقارت جونگمین بود، دوست داشت هر چه زودتر اون رو از اتاق و متعاقباً از شرکت بیرون بندازه.
اجازه نداد که بیشتر از سه ثانیه مکث کنه و به صحبتش ادامه داد:
امیدوارم که تا این لحظه روز خوبی رو شروع کرده باشید، مایه افتخار منه که مدیرانی مثل شما رو کنارم دارم، ممنونم که امروز اینجا گرد هم اومدین که چالش جدید کمپانی رو با هم حل کنیم.
خب، بنظر شما، با چه سیاستی چالش کمپانی رو پشت سر بگذاریم؟

پارک سوجون میکروفونش رو روشن کرد:
خب...خانمِ سا، من برای حل کردن مسئله ی بغرنج میزان بدهی های سرسام آور کمپانی، با کمپانی KX مذاکره و مشورت کردم و امروز از خانمِ سا هه جین دعوت کردم که برای حل این مشکل ما رو یاری بدن.

The Start-up Where stories live. Discover now