این پارت کمه ولی فردا جبران میکنم، همین ساعت آپ میشه :
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
دختر تک خندی زد، سعی کرد ادامه داستان رو نقل کنه:
لی بونا که احساس میکرد بهش برخورده، به مینگی با حالت معترضانه ای گفت:
دستم میندازی ؟ واقعاً که!تهیونگ چراغ راهنما زد و داخل پارکینگ پیچید و در همون حین داستان رو ادامه داد:
مینگی اخم کرد و گفت:
نه خیر، خیلیم جدی ام.ماشین رو توی جایگاه پارک کرد، کمربندش رو باز کرد و به سمت دختر مایل شد:
من همیشه عاشقت بودم و هستم بونا.جونگمین به جای بونا لبخندی زد:
من هم از همون روز اولی که دیدمت روت کراش زدم.تهیونگ سعی کرد لبخندش رو قورت بده، دستش بالا اومد و تره ای از موهای دختر رو پشت گوشش فرستاد:
بهت گفته بودم چقدر زیبایی؟دختر نگاهش رو به دنده اتوماتیک ماشین داد:
فکر کنم بار اول باشه.
(از طرف بونا داشت صحبت میکرد، دارن نقش بونا و مین گی رو بازی میکنن)
تهیونگ خیره به لبهای بیرنگ دختر ادامه داد:
پس بازم میگم، خیلی زیبایی، خیلی زیاد.دختر با حس سنگینی نگاه مرد، نگاهش رو بالا آورد و به سمت چهره مرد سوق داد، سعی کرد جوّ رو عوض کنه، گلوش رو صاف کرد:
اهم اهم.اما انگار تاثیری نداشت،اون موقعیت به اندازه کافی خجالت آور بود که دختر با وجود نم دار بودن لباس هاش عرق بریزه، تصمیم گرفت توی جاش کمی جابجا بشه که دستان بزرگ مرد صورتش رو قاب گرفت
آب دهانش رو فروفرستاد، این میزان از تمرکز روی لبهاش رو فقط تهیونگ میتونست داشته باشه، سعی کرد حرکتی بزنه که از دستش فرار کنه، اما دیگه دیر شده بود، لبهای مرد لحظه به لحظه بیشتر به لبهای خودش نزدیک میشد، انتظار داشت با بوقی چیزی از هم فاصله بگیرن، اما لحظه وصال فرارسیده بود، گریزی نبود.
پلک هاشون روی هم فرود اومد، ادامه کار رو به غریزه شون سپردند، لب های تب دارشون روی هم چفت شد، قلب هاشون سرعت بیشتری برای خون پمپاژ کردن گرفته بودن.
تهیونگ پنج سال برای این لحظه صبر کرده بود، پنج سال تمام برای دوباره رسیدن بهش تلاش کرده بود، هنوز هم فاصله براشون زیاد بود اما قول میداد برای این رابطه تلاش کنه، قول میداد که بهتر بشه، قول میداد که این لب ها رو بهتر بوسه بزنه، قول میداد با ملایمت بیشتری باهاش رفتار کنه، قول میداد که نازش رو بکشه، قول میداد که خوب باشه

YOU ARE READING
The Start-up
Fanfic✒️Genre: [boyXgirl] [business] [slice of life] [happy end] ✍️ Writer : Teddima + بیزنس خودمون؟ مسخره اس! تو دختر خیال بافی بیش نیستی، از رویا بیا بیرون جونگمین! بیزنس کار هر کسی نیست، فکر نکن که همین الان بازار منتظره که تو بیزنس ران کنی و بهت خو...