The Start-up

Part 34

نفس عمیقی کشید، پشت در اتاق پدرش ایستاد، تقه ای به در اتاق زد و منتظر اجازه موند، نمیتونست حتی حدس بزنه چرا پدرش اینطور خشمگین سر صبحی بهش زنگ زده و ازش خواسته که به دیدنش بره، لحظه ای بعد با اجازه پدرش وارد اتاق شد.

پدرش از پشت میز بهش اشاره زد روی کاناپه روبروش بشینه، تهیونگ بی چون و چرا دستور پدرش رو اجرا کرد، لحظه ای نگذشته بود که پاکتی جلوی پاش پرت شد و تعدادی از عکس های توی پاکت پخش زمین شد، یکی از عکس ها رو برداشت.

نمیدونست باید خوشحال بشه از اینکه یه نفر لحظه بوسیدن خودش و جونگمین رو ثبت کرده و میتونه عکسش رو برای همیشه داشته باشه یا اینکه ناراحت بشه که پدرش متوجه رابطه پنهانیش با جونگمین شده؟

پوزخندی زد:
میدونستم بالاخره متوجه اش میشی.

پدرش از پشت میز بلند شد، روبروی تهیونگ نشست، کمرش رو به پشتی صندلی تکیه داد و پا روی پا انداخت، دست هاش رو روی دسته صندلی جاگیر کرد:

تمومش کن! همین الان!
تو همسر هه جینی، اگه متوجه بشه...

تهیونگ با خونسردی، آرنج هاش رو روی زانو هاش گذاشت و به جلو خم شد، دستاش رو بهم مالید و میون حرف پدرش پرید:

قرار نیست کسی متوجه بشه، من یه نقشه ای دارم!

پدرش متقابلاً مثل تهیونگ به جلو خم شد و حرکاتش رو تقلید کرد:
نقشه؟
چه نقشه ای؟

تهیونگ نتونست جلوی نیشخندش رو بگیره:

چی میشه اگه سهام هر دو شرکت جونگمین، به اضافه سهام شرکت سا کمپانی رو بگیرم؟
هوم؟

پدرش متفکرانه سر تکون داد و منتظر ادامه حرف تهیونگ شد، تهیونگ ادامه داد:

این سه تا شرکت زیر مجموعه شرکت ما میشه پدر!

پدرش دوباره تکیه اش رو به صندلیش داد، با انگشتانش روی دسته صندلی ضرب گرفت:

چطور میخوای اینکارو انجام بدی؟
مدرکت چیه که من رو سرکار نمیذاری؟

تهیونگ گوشیش رو از جیبش بیرون کشید، شماره جاسوسی که توی شرکت جونگمین گذاشته بود رو به پدرش نشون داد و گفت:
این کسیه که از طرف من توی شرکتش کار می‌کنه، تمام اسناد و تمام گزارشات مالی و فنی رو داره.

پدرش سری تکون داد، تهیونگ ادامه داد:
هدفم اینه که شرکتمون رو گسترش بدم، هر طور که شده، فقط کافیه که بهم اعتماد کنی.

پدرش با لبخند رضایت سر تکون داد:
غیر قابل پیش بینی ترین آدمی که دیدم تویی، اما همیشه خیالم راحته که میتونم بهت تکیه کنم، میتونم بهت اعتماد کنم و این شرکت رو بدم دستت و راحت بمیرم، میدونم که تو عالی ترین فرد برای ادامه نسل کیم هستی.