از ماشین پیاده شد، درب صندوق ماشین رو باز کرد و دسته گل بزرگ و رنگارنگی که برای دختر تهیه کرده بود رو پشتش نگه داشت و درب سمت دختر رو باز کرد و دست راستش رو سمتش گرفت:
جونگمین من افتخار همراهی میده؟
دختر دست تهیونگ رو گرفت، درحالیکه از ماشین پیاده میشد، با کنجکاوی پرسید:
یه چیزی رو داری پشتت قایم میکنی، یه ذره اش معلومه.
تهیونگ لباش به لبخند مستطیلی ای باز شد، دسته گل بزرگ رو جلوی دختر گرفت:
تقدیم به شما بانوی زیبای من.جونگمین نتونست جلوی باز موندن دهانش از تعجب رو بگیره، هیچ انتظار نداشت که براش همچین دسته گل بزرگی بگیره، تهیونگ هیچ وقت قبلاً براش گل نخریده بود، سعی کرد لبخند بزرگش رو جمع و جور کنه:
وای خیلی ممنونم ته، خیلی زیباست.
دسته گل رو بالا برد و بویید:
هوومممم، ته، بوش...صبر کن ببینم، تمام مدت بوی این دسته گل بود که توی ماشین میومد؟! چرا زودتر نفهمیدم؟!
تهیونگ تک خندی زد، با لحن شوخی پرسید:
پس نکنه فکر کردی عطر منه؟
جونگمین سری به دو طرف تکون داد:
نه، عطر تو از وقتی دستم رو گرفتی روی دستم مونده، فکر کردم که ممکنه بوی خوشبو کننده ماشینت باشه.
تهیونگ نتونست جلوی نیشخندش رو بگیره:
پس برای همین تمام مدت دستت رو نزدیک بینیت گرفته بودی؟
دختر درحالیکه برای بار هزارم اون دسته گل رو میبویید، جواب داد:
خیر. درسته که عطر جنابعالی خوشبوعه اما به این معنی نیست که بخاطر بوییدن عطر تو دستم رو جلوی بینیم بگیرم.
تهیونگ با ریموت توی دستش درب ماشین رو قفل کرد و دستش رو دور شونه دختر انداخت:
بریم عزیزم.
دختر دسته گل رو به دست چپش پاس داد، پرسید:
این وقت شب منو آوردی دریا؟ چرا؟
تهیونگ در حالیکه با دختر در کرانه ساحل قدم میزد، کنار گوشش گفت:
آوردمت که تا صبح بمونیم.
دختر متعجب به سمت تهیونگ برگشت:
تهههههههه!!!
حالت خوبه؟؟؟!
تهیونگ شونه ای بالا داد:
نه، من دیوونه ی تو ام.
دختر خندید:
جدن که، من امشب برمیگردم سئول.
تهیونگ ابرویی بالا داد:
باشه، برگرد.
و سعی کرد با دختر بحث نکنه، جونگمین متعجب شد، انتظار داشت که تهیونگ مانعش بشه، نمیدونست چرا اما احساس ناراحتی کرد.
تهیونگ با دست ویلای شیشه ای رو نشون دختر داد:
میخواستم امشب رو اینجا بمونیم که صبح بریم دریا.
YOU ARE READING
The Start-up
Fanfiction✒️Genre: [boyXgirl] [business] [slice of life] [happy end] ✍️ Writer : Teddima + بیزنس خودمون؟ مسخره اس! تو دختر خیال بافی بیش نیستی، از رویا بیا بیرون جونگمین! بیزنس کار هر کسی نیست، فکر نکن که همین الان بازار منتظره که تو بیزنس ران کنی و بهت خو...