احساس شرمندگی از تنها گذاشتن جیسو میکرد، به هر حال مجبور بود اول مراقب جونگمین باشه، باید چیکار میکرد؟
جیسو رو تا دم در راهنمایی کرد، برای جیسو تاکسی اینترنتی گرفت:
ببخشید نمیتونم باهات بیام.
جیسو از این همه نادیده گرفته شدن دلش گرفت، چرا همیشه باید زیر مجموعه میشد؟
چرا هیچ وقت انتخاب اول کسی نبود؟
با دلخوری چشم از تهیونگ گرفت و وارد تاکسی شد.با ویبره رفتن گوشیش، به سختی توسط دست راستش گوشیش رو از کیفش بیرون کشید، شماره ناشناسی روی صفحه اش به نمایش درومده بود، آب دهانش رو قورت داد و جواب داد:
بله بفرمایید؟
صدای مدیر جانگ توی گوشش پیچید:
خانم کیم جیسو ؟جیسو تایید کرد:
جانم بفرمایید ؟هوسوک لبخندی زد:
من مدیر جانگ هستم، از مدیر کیم شنیدم که تصادف کردین، حالتون خوبه؟جیسو نگاهی به دستش انداخت:
حالم خوبه، ولی دستم شکسته، مدیر سا هم لوب پیشانیش آسیب دیده، تا فردا بستریه.هوسوک اوهی از بین لبهاش در رفت:
اوه... دستت درد داره؟ یعنی خیلی درد میکنه؟ کسی هست ازت مراقبت کنه؟جیسو نمیدونست چرا، اما احساس کرد گونه هاش گرم شده:
آ...آره خوبم...فردا خواهرم میاد پیشم.
هوسوک آهانی زیر لب زمزمه کرد، پرسید:
داروهات رو تهیه کردی؟جیسو هومی کشید:
بله مدیر جانگ، ممنونم از پیگیریتون.مدیر جانگ پشت گوشی تک خندی زد:
وظیفمه که مراقب جاسوس و معشوقه مدیر کیم باشم.جیسو نگاه مغمومش رو به پنجره دوخت، خودش خوب میدونست که وجودش مثل مانعی بین تهیونگ و جونگمینه، مانعی که عملاً مثل شیشه شفاف، و مثل نخ نامرئی، نادیدنی و بی تاثیر بود:
متشکرم، شب خوش.مدیر جانگ هومی کشید:
شما هم همینطور. خدا نگهدار.و جیسو بدون خداحافظی تماس رو قطع کرد، هوسوک بعد از ریختن سوپ صدف توی فلاسک غذا، از خونه بیرون زد.
##########################
بوسه سطحی ای روی پیشونی دختر گذاشت، درحالیکه با نوک انگشتاش کف سر دختر رو به آرومی ماساژ میداد، زمزمه وار پرسید:
حالت بهتره؟جونگمین هومی کشید:
حقیقتش سرم خیلی درد میکنه، نبض زدنش رو احساس میکنم.تهیونگ شصتش رو به شقیقه های دختر کشید که جونگمین با آخ نسبتاً بلندی به شدت دستش رو پس زد:
آیییی...تههه..درد میکنه.
تهیونگ دو دستش رو به معنای تسلیم بالا برد:
باشه باشه، ببخشید عزیزم، لعنت به منِ حواس پرت.

YOU ARE READING
The Start-up
Fanfic✒️Genre: [boyXgirl] [business] [slice of life] [happy end] ✍️ Writer : Teddima + بیزنس خودمون؟ مسخره اس! تو دختر خیال بافی بیش نیستی، از رویا بیا بیرون جونگمین! بیزنس کار هر کسی نیست، فکر نکن که همین الان بازار منتظره که تو بیزنس ران کنی و بهت خو...