part 17

383 72 2
                                    

بعد از اینکه یکم حرف زدیم،گفتم"خب من برم تو استراحت کن"
"نه،من میخوام برم....
"نه امکان نداره فعلا همین جا میمونی!"
اون لبخند زد و قبول کرد منم از اتاق رفتم بیرون، پسرا باتعجب به من نگاه میکردن،جز نایل. اون رو مبل نشسته بودو فیلم نگاه میکرد
از بقیشون پرسیدم"چیزی شده؟"
"اون کی بود؟؟"
"امم...خب شما اینجا چیکار میکنید؟"سعی کردم بحثو عوض کنم،
زین گفت"هیچی ،اومده بودیم سورپرایزت کنیم"
"اوه"اینو گفتمو بهشون نگاه کردم،هنوز داشتن با تعجب نگام میکردن
گفتم"اینطوری نگام نکنید بشینین!"
اونا از اون حالت بهت اومدن بیرون و رو صندلی نشستن,
لیام گفت"میشه یه سوال بپرسم؟"
"آره!"
"اون کیه؟"
"کی کیه؟"
"خودتو به اون راه نزن،همون دختررو میگه!"لویی گفت و نیشخند زد
"امم،خب اون خواهرمه!"
"باشه،حالا واقعا کیه؟"زین گفتو منم با تعجب جواب دادم
"خواهرمه دیگه"
"شوخی میکنی؟"هری با بهت به من نگاه کرد و منم گفتم"نه،اون خواهرمه که سال ها بود دنبالش میگشتم!"
"وات د هل؟؟"هری با تعجب گفت،
"ببینین من..."
داشتم حرف میزدم که صدای جیغ زدن اومد،سریع دویدم سمت اتاق اسکارلت و درو محکم باز کردم،اون رو تخت نشسته بودو به طرز وحشتناکی جیغ میکشید،"چی شده؟؟" برگشتم دیدم هری داره با تعجب به اسکارلت نگاه میکنه!
سریع برگشتم سمت اسکارلت،دستشو برد سمت صورتشو خودشو چنگ میزد،منو هری رفتیمو دستشو از صورتش جدا کردیم،
اوه نه اون دوباره بهش جنون دست داده!
داستان از نگاه هری
اون گفت که اون خواهرشه!!
من باورم نمیشه!
میخواست حرف بزنه که یهو صدای جیغ کشیدن اومد،یهو رنگ صورت اسکات پریدو دوید سمت اتاق،منم دنبالش رفتم
ازش پرسیدم" چیشده"،اونم با ترس بهم نگاه کرد،
دوباره برگشت سمت دختره ولی اندفعه دختره داشت خودشو چنگ میزد،
ما باهم دستشو گرفتیم اون داشت جیغ میکشیدو سعی میکرد خودشو از ما جدا کنه! یهو اسکات،دستشو رو دهن دختره گذاشت،اوه اون ممکنه خفه بشه!
سعی کردم دست اسکاتو از رو دهن دختره بردارم که اسکات داد زد"این برای خودشه!!اون بهش جنون دست داده و این باعث میشه که بخواد بیشتر نفس بکشه،" درسته داشت توضیح میداد ولی خیلی عصبی بود،
داستان از نگاه اسکات،
سر هری داد زدم اون سرشو تکون دادو از اتاق رفت بیرون،نفسای اسکارلتم کم کم آروم شده بود،
دستمو از رو دهنش برداشتم و بهش نگاه کردم،اون داشت با تعجب نگام میکرد،
یهو گریش گرفتو دستشو دور کمرم انداختو بغلم کرد،
دوباره چه اتفاقی افتاده؟؟
_____________________________________________________________________________________
سلام به همگی!
به نظرتون اسکارلت میتونه تو زندگیش تغییر ایجاد کنه؟؟
این قسمت شاید زیاد قشنگ نبود ولی خیلی مهمه،
لایک و کامنت یادتون نره
مرسییییییی از همگی

numb life//B1Where stories live. Discover now