با باز و بسته شدن در چوبی، نگاهش رو از دختر کوچولویی که روی پاهای پیرزن نشسته بود، گرفت و به شخص وارد شده نگاه کرد...
قدم های خسته تهیونگ که به سمتش برداشته شدن، از روی سکو بلند شد و در انتظارش ایستاد...
برای شنیدن حرف های رد و بدل شده بین تهیونگ و ماینو زیادی کنجکاو بود..._باید باهم حرف بزنیم!
به محض نزدیک شدن پسر بی طاقت گفت و تهیونگ سری به نشونه تاکید تکون داد... سلامی به مادربزرگ کرد و بعد از کشیدن لپ های دختر بچه، جیهوپ رو به سمت اتاقی راهنمایی کرد...
پشت میز نشست و بدون توجه به موسفیدی که منتظر بهش زل زده بود، مشغول پر کردن فنجونش شد...
_تونستی ماینو رو ببینی؟
جیهوپ با کنجکاوی پرسید و تهیونگ بدون گفتن چیزی به تکون دادن سرش اکتفا کرد...
_خب چی گفت؟ کسی رو برای انتقال طلسم پیدا کردی؟
دست پسر که برای نوشیدن چایی بالا می اومد، بین راه متوقف شد و بزاقش رو به سختی فرو داد...
نفس عمیقی کشید و درحالی که به چشم های موسفید زل میزد جواب داد...+نیازی به این کار نیست...
جیهوپ با گیجی اخم کرد... تا جایی که به یاد داشت، تنها راه برداشتن اون طلسم از روی جونگکوک انتقالش به یک نفر دیگه بود پس...
_منظورت چیه؟
پسر فنجونش رو روی میز برگردوند و بار دیگه حرف های ماینو رو با خودش مرور کرد...
_________________
( فلش بک)
_چی؟!
ماینو شوکه از چیزی که شنیده بود، گفت اما تهیونگ بدون توجه به تعجب پیرزن پرسید...
+میتونم به خودم منتقلش کنم؟
_خب...
پیرزن مکثی کرد و بعد از جمع و جور کردن افکارش، سوال پسر رو با سوال دیگه ای پاسخ داد...
_تا به حال کسی رو کشتی؟
+نه...
_از کسی کینه و نفرت عمیقی داری؟
تهیونگ سرش رو به دو طرف تکون داد... شاید تا چند ماه پیش از جونگکوک کینه به دل داشت اما حالا....
_پس میتونی این کار و بکنی اما چرا؟
ماینو با کنجکاوی پرسید و خیره به چهره مصمم پسر، تکرار کرد...
_چرا میخوای به خودت منتقلش کنی؟
+چون نمیتونم هیچکس رو قربانی این طلسم کنم!
_خودت چی؟ مشکلی با قربانی کردن خودت نداری؟
تهیونگ پاسخی به این سوال نداد و پیرزن حرفش رو ادامه داد...

YOU ARE READING
Red Ruby
Historical Fiction(یاقوت سرخ) ❥⋅•⋅•┈┈┈┈⋅•⋅•⋅❥ _به صدای قلبت گوش کن و هرکاری که گفت، همون کارو انجام بده +از اعتماد کردن به قلبم پشیمون نمیشم؟ _اعتماد به قلبت پشیمونی میاره و اعتماد به عقلت حسرت...تو کدوم و ترجیح میدی؟ +به قلبم گوش کردم... _خب...چی گفت؟ +میشه بغلت...